یا ابوالفضل العباس ع،،،،،،،،، تضمین به غزل حافظ
قمر بنی هاشم ع******تضمین شعر حافظ
صلوات
عباس گفت خادم سبط پیمبرم
در پیشگاه او ز یکی ذره کمترم
این تاج افتخار ز حق شد مقدرم
جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
یعنی غلام شاهم و سوگند میخورم
قمر بنی هاشم ع******تضمین شعر حافظ
صلوات
عباس گفت خادم سبط پیمبرم
در پیشگاه او ز یکی ذره کمترم
این تاج افتخار ز حق شد مقدرم
جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
یعنی غلام شاهم و سوگند میخورم
بعثت حضرت خاتم الانبیاء ص
صلوات
بنفشه گشته جلوه گر که دشت لاله زار شد
بزن تو چهچه بلبلا که موسم بهار شد
چو طوطی شکرشکن به نغمه در هزار شد
بگو به نسترن بیا که لاله داغدار شد
به باغ سرو آمده قیامت آشکار شد
حضرت مسلم ع
صلوات
کسی مرد جنگی در این روزگار
ندیدست جز مسلم تاجدار
که دیدست در این سپهر برین
کند جنگ یک تن به چندین هزار
حضرت مسلم ابن عقیل ع - ترجیع بند
صلوات
بنال ایدل که مسلم رو به جنگ است
به شهر کوفه بر وی عرصه تنگ است
میان روبهان اهل کوفه
گرفتار و دچار تیر و سنگ است
طفلان مسلم با آه و افغان
گفتند یا رب در این بیابان
رحمی بفرما بر این یتیمان
هر چند گفتیم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
در رحلت پیامبر ص ** دوبیتی
صلوات
ایدل بیا که روز تو گردید شام تار
ختم رسل به دار بقا گشت رهسپار
شد مرتضی و فاطمه از غصه داغدار
از غم تمام عالم امکان جریحه دار
جمعه خونین مکه سال 66
صلوات
حاجیان در مکه قبل از عید قربانی شدند
جمله با تاج شهادت سوی یزدانی شدند
پر گرفتند، نه خزیدند، نه بگو آیا چه شد
پایمال این حوادث در خیابانی شدند
شهادت مولا علی ع
صلوات
آسمان گر خون ببارد بر زمین امشب رواست
ور زمین هم خون بجوشد جوشش آن هم بجاست
حجت حق والی مطلق شه خیبر گشا
کشتۀ تیغ جفا او را خدایش خونبهاست
حسن ابن علی ع
صلوات
مژده یاران مجتبی آمد حسن آمد حسن
نور حق شد جلوه گر گردید بلبل چهچه زن
الله الله نیمۀ ماه مبارک شد پدید
شد جهان یکسر گلستان، کور چشم اهرمن
توحید
صلوات
بارالها مهربانا ای حکیم دادگر
مهربانتر، خوبتر از مادری هم از پدر
باب ما اندر بهشت جاودانش جای بود
داد شیطانش فریب از گندمی آن خیره سر
آیةالله بروجردی سیزده شوال و آیةالله حکیم بیست و هفتم ربیع الاول
صلوات
شیعیان گلزار دین گویا ز نو پژمرده شد
آیةالله بروجردی چو گل افسرده شد
در شب آدینه رفت از این جهان با شور و شین
خدمت جد غریبش شاه دین یعنی حسین
در مصیبت امام جعفر صادق ع
صلوات
امروز روز ماتم آل پیمبر است
امروز در مدینه چنان روز محشر است
امروز علم و عالم و فقه و اصول رفت
یعنی عزای نور دو چشمان باقر است
در فضیلت حضرت امام صادق ع
صلوات
معدن فضل و علم و جود و هنر
ششمین حجت خدا جعفر
میوۀ باغ حضرت زهرا
به تمام جهانیان سرور
در معجزۀ حضرت موسی ابن جعفر ع
صلوات
خواهم از موسی ابن جعفر شمه ای سازم بیان
لیک حیرانم چه گویم از امام انس و جان
نام او موسی ولیکن صد چو موسایش غلام
آدم و نوح و خلیلش جمله بر در پاسبان
در میلاد حضرت محمد باقر ع
صلوات
گویمت اینگونه اینک از امام پنجمین
آن سلیل مصطفی سبط امیرالمؤمنین
رفت اندر دیر نصرانی نماید جلوه گر
نور خود را بهر او با آن کلام آتشین
در فضائل امام باقر ع
صلوات
گفت احمد حکایتی وافر
به یکی از صحابۀ عاصر
صاحب علم اول و آخر
پنجمین حجت خدا باقر
زبان حال امام سجاد ع
صلوات
شاه دین بیمار دشت کربلا
نور چشم خسرو گلگون قبا
حضرت سجاد آن شاه زمن
شد علیل و مضطر و دور از وطن
میلاد مولا علی ع********دوبیتی
صلوات
ساقی بریز باده که فصل بهار شد
بلبل به باغ چهچه زنان چون هزار شد
قمری به دشت و کبک سوی کوهسار شد
شاهین حق به کعبۀ حق رهسپار شد
در میلاد حضرت رسول اکرم ص،،،،،،،دوبیتی
صلوات
بلبلا چهچه بزن فصل بهار آمده است
سنبل و نرگس و شهلا چو هزار آمده است
غنچۀ گلشن حق تازه به بار آمده است
آهوی دشت و ختن مشک و عذار آمده است
زبان حال طفلان مسلم ع
صلوات
بلبلان بوستان مسلم آن شاه جهان
زار و سرگردان و حیران در بیابان نوحه خوان
چون رسیدند آن دو بلبل در سرای پیرزن
حارث آمد بر سر بالین آنها ناگهان
زبان حال امام سید الساجدین ع
صلوات
ظهر عاشورا چو زین العابدین
دید بابایش بسی زار و حزین
بر سر بالین او بنشسته است
یکه و تنها شده آن دلغمین
یا امام سجاد ع
صلوات
گفت زین العابدین بابا در این دشت بلا
بعد تو برگو چه سازم من به این قوم دغا
بی کس و بی اقربا خوار و ذلیل و بی نوا
گردنم مجروح میگردد به زنجیر جفا
سه معجزه از امام سجاد ع
صلوات
نطق میخواهد سخن گوید زبان لال است و لال
وصف مه را کی تواند کرد ای دل پر ملال
نا امید از خود مشو خاموش منشین و بزن
دست بر دامان او تا او دهد بر تو مجال
در مصیبت امام علی ابن الحسین ع
صلوات
ای دوستان شهادت بیمار کربلاست
کون و مکان تمام از این غصه در عزاست
شال عزا به گردن باقر امام دین
بهر پدر به سینه و سر میزند رواست
زبان حال حرابن یزید ریاحی ره
صلوات
ای شاه مظلومان ای سبط پیغمبر
ای خسرو خوبان ای زادۀ حیدر
التّوبه التّوبه اَیا شاه ملک لشکر
یکدم به حال بندۀ شرمنده ات بنگر
زبان حال حرّ ابن ریاحی ره
صلوات
این شنیدستم که حر آن با وفا
آمد و گفت از ره صدق و صفا
ای شه بی یار و یاور الدّخیل
یک نظر بر بندۀ خوار و ذلیل
مقدمات نماز و خداشناسی
صلوات
مقدمات نماز شش عمل است
اول طهارت و دوم ازاله کردن خویش
سوم که ساتر عورت تو را بود واجب
چهار وقت شناسی بود بی کم و بیش