زبان حال اباعبدالله الحسین ع
زبان حال اباعبدالله الحسین ع ***********************
شاه دین گفتا خدایا جدّ من پیغمبر است
مادرم زهرا و باب تاجدارم حیدر است
خود گواهم باش اندر کربلا از راه کین
اینچنین در دست هر کس بهر قتلم خنجر است
راضیم من با رضایت ای خداوند کریم
چون رضای تو ز ملک هر دو عالم بهتر است
میدهم اندر رهت عباس و عون و جعفرم
هم علی اکبرم دیگر علی اصغر است
بهر قربانی تو در این زمین دارم بسی
حرّ و فرزند و غلام و مسلم نان آور است
هم حبیب ابن مظاهر هم وهب باشد هنوز
قاسم نو کدخدا رخت شهادت در بر است
عابد بیمار میگردد اسیر ظلم کین
گردنش مجروح از زنجیر قوم کافر است
کوفیان سیلی به روی دخترانم میزنند
پا برهنه در بیابان جمله با چشم تر است
بلبل باغم سکینه میشود چون دربدر
آه و افغانش برای اکبر و هم اصغر است
گر نمایند این تنم پامال از سُم ستور
در ره تو از برایم همچو مشک و عنبر است
ساربان بُرَّد چو دستم بهر انگشتر یقین
شکر و یارب یاربم بر درگهت افزون تر است
رأس من بر نی نمایند کوفیان بی حیا
صوت و قرآن بر فراز نی چو شهد و شکر است
در تنور خانۀ خولی روم با صد جفا
چون به راه توست حقّا همچو عرش اکبر است
مجلس ابن زیاد و شام در بزم یزید
چوب بر لعل لبم گویا چو درّ احمر است
در خرابه منزل اهل و عیالم چون شود
گوئیا رضوان که در جنب سرای حیدر است
آن یکی گوید که باشد این اسیران از کجا
دیگری گوید که خارج از دیار و کشور است
زینب و کلثوم و لیلا در فغان و شور و شین
هر یکی چون بلبلی با حال زار و مضطر است
میشود زهرا برایم روز و شب اندر فغان
دمبدم گوید حسینم بی کس و بی یاور است
من وفا کردم به عهد خود به تو دارم امید
کن وفا عهدت در آن صحرا که نامش محشر است
گشته "رونیزی" به شاهنشاه خوبان نوحه گر
افتخارش بس که بر فرزند زهرا نوکر است
اللهم
صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم ذریّه یعنی = نسل،
فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات