امام حسین ع ........ بند چهارم ترجیعبند
بند چهارم ترجیعبند
اصغر از گهواره، خود پرتاب شد
زین عمل اهل حرم بی تاب شد
شه بگفتا رو بیاور اصغرم
تا ببینم نوگل سیمین برم
زینبش آورد اما خشک لب
بود در گهواره در تاب و تعب
شه گرفتش چون گلی اندر کنار
سوی لشکر گشت آندم رهسپار
گفت ای لشکر که این طفل حزین
گشته از تاب عطش بس دل غمین
گر دهیدش آب از بهر خدا
می دهد اجر شما را در جزا
زین سخن شد بهر لشکر ولوله
گفت بنسعد لعین کو حرمله
گشت حاضر آن لعین بد سیَر
گفت بر اصغر زنم یا بر پدر
گفت آن ملعون بی شرم و حیا
بر گلوی طفل تیرت کن رها
تیر شد پرّان و آمد تا رسید
آن گلوی نازک اصغر درید
کرد پرپر همچو مرغی نیمجان
روی دست خسرو لب تشنگان
گفت بابا من شدم سیراب چون
مادرم از بهر من دل پر ز خون
شه چو آوردش به سوی خیمه گاه
زینبش بگرفت با افغان و آه
وامصیبت چون ببیند مادرش
من نمی دانم چه آید بر سرش
همچو زینب خاک غم بر سر کند
دمبدم یاد از علی اصغر کند
گوید ای نور دو عینم رود رود
بلبل باغ حسینم رود رود
کاش بودم کور تا در این جهان
من نبینم جسم پاکت خونتپان
ای سگ درگاه زهرای بتول
گشته ای "رونیزیا" زین غم ملول