زبان حال کریمه اهلبیت فاطمةالمعصومه س
صبا برو به خراسان بگو به شاه غریب
ز انتظار تو جانا مرا رسیده لهیب
بگو که روز و شب از هجر تو پریشانم
ز دوری تو عزیزم همیشه گریانم
صبا برو به خراسان بگو به شاه غریب
ز انتظار تو جانا مرا رسیده لهیب
بگو که روز و شب از هجر تو پریشانم
ز دوری تو عزیزم همیشه گریانم
**یا امامزاده سیدمحمد ع **
صلوات
یک شهی اندر جنوب کازرون دارد وطن
هست از نسل امام مجتبی آن مؤتمن
نام او "سیدمحمد" نو گل باغ علی
سرفراز از پرتو لطفش تمام مرد و زن
در فضائل حضرت علی ابن حمزه ع
ای که همنام توئی با علیِ عمرانی
باب تو حمزه بود پورِ شهِ زندانی
بی کسان را تو پناهی و بود درگاهت
صد هزاران به از آن عدل انوشروانی
در فضائل سید علاءالدین حسین ابن موسی ابن جعفر ع، معروف به آستانه
ای علاءالدین حسین داری ز اعلا برتری
محو و حیران جمالت زهره و هم مشتری
در گلستان علی هستی چو گل ای گلعذار
بوستان احمدی را پر زر و پر زیوری
در فضائل حضرت محمد ابن موسی ع، معروف به سید میر محمد
پور موسی زادۀ زهرا گل باغ هُدی
لاله و ریحان و نرگس شد ز بویت دلربا
نام تو باشد محمد ای سلیل مصطفی
از غم روی تو شاها جملگی ما بی نوا
ای که باشد بارگاهت به ز فردوس برین
سرفراز از پرتو لطف تو جبریل امین
در طواف مرقدت جن و ملائک روز و شب
چون تو هستی نور چشم و زادۀ حبل المتین
در فضائل حضرت احمد ابن موسی،،معروف به شاهچراغ
شیراز چو بستان است از عدل تو چون شاهی
بس لاله و ریحان است از نور تو چون ماهی
ای یار دل آرای هر مضطر و بی راهی
بنگر تو ضعیفان را در ذلت و گمراهی
ای احمدِ بِن موسی ای زادۀ پیغمبر
ای نور دو چشمان شاه دو سرا حیدر
زبان حال حضرت معصومه س
چو آمد از مدینه سوی ایران
بگفتا فاطمه آن ماه تابان
برو باد صبا از راه یاری
ببر پیغام بر شاه خراسان
زبان حال حضرت معصومه س
برادر از فراقت خوار و زارم
خبر از حال تو جانا ندارم
نیامد نامه ای از جانب تو
ببوسم نامه را بر سر گذارم
زبان حال حضرت معصومه س
صبا برو به خراسان بگو به شاه غریب
ز انتظار تو جانا مرا رسیده لهیب
بگو که روز و شب از هجر تو پریشانم
ز دوری تو عزیزم همیشه گریانم
زبان حال حضرت معصومه س
ای صبا رو در خراسان گو به شاه تاجدارم
خواهرت معصومه گوید از فراقت جان سپارم
روز و شب اندر غمت دارم فغان و آه و زاری
چاره ئی جان برادر جز شکیبائی ندارم
-نوحه- زبان حال حضرت معصومه س
ای صبا رو تو اندر خراسان
گو پیامم به شاه غریبان
گشته معصومه ات زار و نالان
ای غریب ای غریب ای رضا جان
**********زبان حال حضرت قاسم ع
گفت قاسم کِای عموی با وفا
ده اجازه تا کنم جان را فدا
کی سزاوار است اندر این جهان
من ببینم جسم تو در خون تپان
یا حضرت معصومه کریمۀ اهل بیت س
چونکه شد معصومه وارد در قم و بیمار شد
از غم هجر برادر سخت در آزار شد
گفت با شور و فغان کِای سبط پاک مصطفی
خواهرت بنگر غریب و بی کس و افگار شد
**یا امامزاده سیدمحمد ع **
یک شهی اندر جنوب کازرون دارد وطن
هست از نسل امام مجتبی آن مؤتمن
نام او "سیدمحمد" نو گل باغ علی
سرفراز از پرتو لطفش تمام مرد و زن