میلاد با کرامت مولا علی ع*************
میلاد مولا علی ع *************
جهان شد جمله گلشن از قدوم حیدر صفدر
بسی خوشحال و خرم شاد و خندان شد گل احمر
نوای بلبلان در باغ و قمری دشت و کبک از کوه
طنین انداز شد اندر هوای ملک سرتاسر
میلاد مولا علی ع *************
جهان شد جمله گلشن از قدوم حیدر صفدر
بسی خوشحال و خرم شاد و خندان شد گل احمر
نوای بلبلان در باغ و قمری دشت و کبک از کوه
طنین انداز شد اندر هوای ملک سرتاسر
میلاد مولا علی علیه السلام *********************
کتاب ناطق حق مظهر خدای جهان
فرو رسید چو بلبل به باغ چهچه زنان
خدای گفته که لا ریب فیه در شأنش
علی است هادی و رهبر به متقین جهان
*********میلاد مولای متقیان علی ع ********
بیا ای بلبل شیدا که نور حق دل آرا شد
که از این نور روشن جمله باغ و کوه و صحرا شد
اگر کعبه شدی مسجود دنیا زین جهت بودش
که میلاد علی آن خسرو خوبان در آن جا شد
دوبیتی در میلاد مولا علی ع********
ساقی بریز باده که فصل بهار شد
بلبل به باغ چهچه زنان چون هزار شد
قمری به دشت و کبک سوی کوهسار شد
شاهین حق به کعبۀ حق رهسپار شد
**دوبیتی در رحلت پیامبر ص **
صلوات
ایدل بیا که روز تو گردید شام تار
ختم رسل به دار بقا گشت رهسپار
شد مرتضی و فاطمه از غصه داغدار
از غم تمام عالم امکان جریحه دار
بعثت خاتم النّبیین ص
شو تو بلبل چهچه زن آید بهار
کوه و صحرا جملگی چون مرغزار
گو که طوطی از فقس آید برون
در سخن آید رود در لاله زار
مبعث رسول گرامی اسلام ص *************
تاج زرین بر سر گل از وفا
آمد و گردید گلشن با صفا
باغبان دلشاد و بلبل چهچه زن
همچنان صوت کبوتر در هوا
بعثت حضرت ختمی مرتبت ص ********
در حرا آمد بگفتا جبرئیل
إقرء ُ باسمک اَیا پور خلیل
خیز از جا گشته وقت امتحان
کِای مزمل قمِّ لیل الا قلیل
عید مبعث*********
داد بر بلبل پیامی باغبان
در گلستان گشته فصل گل عیان
خیز ای بلبل که وقت خواب نیست
چهچه زن شو گشته وقت امتحان
بعثت خاتم الانبیا ص *********
خلقت کون و مکان در روزگار
عرش و فرش و کرسی پروردگار
آفتاب و ماه و هم لیل و نهار
گشت از بهر محمد برقرار
در مبعث رسول الله ص
بلبل بزن تو چهچه که شد موسم بهار
گلها شکفته گشت جهان شد چو مرغزار
آمد ندا ز جانب خلاق ذوالجلال
کِای جبرئیل رُو به زمین با دو صد وقار
ازدواج حضرت نبی اکرم ص با حضرت خدیجه س
گویم از بهر سُرور خاص و عام
از پیمبر حضرت خیرالانام
کرد او وصلت چو با شاه زنان
آن مه بین زمین و آسمان
میلاد نبی اکرم ص **********
باعث ایجاد عالم خاتم پیغمبران
صاحب ملک ولایت رهبر کون و مکان
نور رویش جلوه گر شد چون ز بطن آمنه
در طرب ناسوتیان و در فرح لاهوتیان
در میلاد پیامبر ص ******
بلبل حق در گلستان وجود
آمد و آمد به عالم هر چه بود
کعبه شد از مقدمش خلد برین
جمله ارکان فلک اندر سجود
در میلاد پیامبر ص *********
گشت چون میلاد احمد کعبه شد خلد برین
احسن الله و تبارک مرحبا صد آفرین
ماه و خورشید از خجالت سر به زیر انداخته
بوی نیکویش هزاران طعنه زد بر یاسمین
دوبیتی در میلاد حضرت رسول اکرم ص
بلبلا چهچه بزن فصل بهار آمده است
سنبل و نرگس و شهلا چو هَزار آمده است
غنچۀ گلشن حق تازه به بار آمده است
آهوی دشتِ ختن مشک و عُذار آمده است
میلاد خاتم الأنبیاء ص
امروز روز شادی و هنگام عشرت است
میلاد پاک ختم رسل شاه عزت است
امروز کعبه گشته چنان جلوه گر به خود
گوید که خلقتی چو من امروز ندرت است
میلاد حضرت رسول ص
شد گلستان جمله عالم بلبل آمد بوستان
گشته هنگام سرور و شادی اهل جهان
ساقیا می ده بنوشم لیک از جام الست
تا نمایم مدحتی از مصطفی آرام جان
(میلاد) شعر صلوات بر حضرت محمد (ص)
شد جهان یاران سراسر مست از بوی محمد
آب حیوان شد خجل از لعل نیکوی محمد(ص)
ماه و خورشید و کواکب منفعل گردیده یکسر
چون که شد از پرده بیرون ماه ابروی محمد(ص)
معاد در رستاخیز
ایدل همه رفتند تو هم میروی از پی
افسوس که عمرم همه در جهل بشد طی
هر لحظه بُدم منتظر یار سبک روح
تا در بر من آید و شاید دهدم می
توحید حضرت باریتعالی *******
ای که هستی بود و باقی وانمود
عالم از امر تو آمد در وجود
کاف و نون کردی اراده تا شود
بین کاف و نون آمد هر چه بود
چهارده معصوم علیهم السلام ********
شافعان روز محشر بشنو ای جانان من
تا بگویم از برایت ای گل خندان من
هست اندر هر دو عالم نور ده با چار تن
دید آدم نام آنها ساق عرش ذوالمنن
دوازده امام علیهم السلام
گوش کن ای رفیق نیک شعار
تا بگویم ائمۀ اطهار
جملگی نور حق بُدند یکی
اولش بود حیدر کرار
مقدمات نماز و طهارت ****************
مقدمات نماز شش عمل است
اول طهارت و دوم ازاله کردن خویش
سوم که ساتر عورت تو را بود واجب
چهار وقت شناسی بود بی کم و بیش
نماز و سُوَر حمد و توحید
نام تو اول کنم ورد زبان
چون توئی بخشنده و هم مهربان
حمد تو گویم همی از جان و دل
ای که هستی خالق کون و مکان
نماز و اصول و فروع دین *******************
گوش کن تا گویمت در هر فراز
بندگی با حق نشانش شد نماز
گر تو خواهی روزه را بر پا کنی
اصل دوم باشد و اول نماز
ترجمۀ حدیث شریف کسا ******************
یک حدیث آمد مرا اندر نظر
راوی او دختر خیرالبشر
گفت روزی شد چو وارد مصطفی
بود اندر ضعف آن نیکو سیَر
معاد********** مخمس به غزل حافظ
ای بشر از چه رو ز حق دوری
غافل از این که کمتر از موری
دمبدم رهسپار در گوری
ای که دائم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
معاد و معرفت نفس
فاش میگویم که خلاق جهان
بود منظورش ز خلق انس و جان
اولین مقصود او بد معرفت
تا تو گردی در اطاعت کامران
معاد ****************
امان از ساعت آخر فغان از اول منزل
بود واحسرتا بر هر که باشد همچو من غافل
نه مال و نی منال و نی که فرزندی به کار آید
بجز لطف خداوندی وگرنه کارها مشکل
معاد- ثانیه و ساعت شمار عمر ***********
لحظه ها باید رود تا ثانیه پیدا شود
بعد از آن آید دقیقه عقربک شیدا شود
بس دقائق بگذرد تا ساعتی آید به دست
چون فنا گردید ساعت روز و شب پیدا شود
روزشمارِ معاد **********
به گوشم میرسد آوازۀ نی
که ای غافل توئی در خواب تا کی
دمی بیدار شو از خواب غفلت
که شنبه آمد و یکشنبه از پی
معاد- برگرفته از سورۀ مبارکۀ واقعه ******************
داستانی در معاد ایدوستان
کرده تصریحش خداوند جهان
جای او واقع بود در واقعه
گفته خلاق زمین و آسمان
توحید و برزخ ******************
دیدم اندر باغ گلزاری تمام
کفر و ایمان آمده در یک مقام
هر که را چون کفر نی ایمان چو نِی
ره به کفرستان نما آغاز طی
توحید و سؤال روح با بدن ******************
روح گفتا با بدن کِای گلعُذار
چیستی بی من تو برگو ای نگار
گر نباشم با تو برگو کیستی
کن یقین در دار دنیا نیستی
توحید، ربنا فاغفرلنا وارحمهما
ای که بخشیدی تو آدم را چنان
بر وجود خاتم پیغمبران
نوح را از غرق گردابش نجات
دادی و شد آدم ثانی عیان
کُلّ شئ هالک إلّا وجههُ *******************
در گلستان هست ما را سروری
نام او سر لوحۀ هر دفتری
قائم است و دائم و حی و قدیم
او کریم است و غفور است و رحیم
توحید*****
آمدم با دست خالی سوی تو
چون سگی شرمنده اندر کوی تو
روسیاهم روسیاهم روسیاه
آمدم بر آستانت عذر خواه
مناجات با حضرت رب الأرباب ********
ز عصیان خدایا بسی مضطرم
بجز درگهت رو کجا آورم
شب و روز در خواب و بیداریم
امیدم توئی خالق و داورم
مناجات با حضرت کریم العفو **********
خداوندا به قرآن عظیمت
به حق نام رحمان و رحیمت
به عرش و فرش و کرسی قدیمت
بر آور از کرم حاجات ما را
مناجات با حضرت سبحان*****
به حق فاطمه و باب و شوهر و دو پسر
بحق عابد بیمار و باقر و جعفر
بحق موسیِ کاظم به آن امام غریب
تو درگذر ز گناهان عاصیان یکسر
مناجات با حضرت دوست ********************
ای خدا ای قادر و حیّ و دلیل
أنت مولانا اَن َعبدالذلیل
بر نبی و بر علی و هم بتول
عذر ما را از کرم فرما قبول
مناجات با رب العالمین *****
الهی بحق نبیّ و ولی
بحق محمد بحق علی
به زهرای اطهر به پورش حسن
به شاهی که شد کربلایش وطن
مناجات با حضرت رب الامین *****************
خداوندا تو آگاهی بسی محزون و حیرانم
بجز درگاه لطفت من ره دیگر نمیدانم
توئی خالق توئی غافر منم مخلوق و هم مذنب
بحق احمد مرسل گذر از جرم و عصیانم
شهادت امام جواد علیه السلام و داستان دیدن مامون، ایشان را در کودکی
بلبل گلزار زهرا خسرو کون و مکان
گلشن عمرش ز جور و کینه شد ناگه خزان
حضرت ابن الرضا آن معدن فضل و کرم
قبلۀ حاجات محتاجان امام انس و جان
یا صاحب الامر عجل علی ظهورک *********
بگذار تا بنالم در ناله ام اثر هست
معشوق را تو برگو عاشق به پشت در هست
در نیمه شب بنالم تا یارم از ره لطف
گوید بیا و بنگر شام تو را سحر هست
یا حجة ابن الحسن عجل علی ظهورک
دیدن روی تو ایدوست مرا امید است
لب جویی بنشینم که درخت بید است
سایۀ بید و لب جوی و حضور تو چنان
روح در کالبدم همچو گل ناهید است
میلاد امام زمان عج *************
نسیم بوی بهشتی است مه شعبان
که می وزد به گلستان و لاله و ریحان
خبر دهید ز شفقت به مرغ خوش الحان
رسید بلبل شیدا به جانب بستان
تمام دشت و دمن گشته چون گل خندان
یا بقیةالله عجل علی ظهورک **************** مخمس به غزل حافظ
مژده بلبل که دگر بار خزان خواهد شد
یوسف از چاه زنخدان چو عیان خواهد شد
بوی پیراهن او راز میان خواهد شد
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
توسل به امام اثناعشر عج ********** مخمس به غزل حافظ
گو به شب زنده دلان هان عسسی می آید
بر دل غمزدگان دادرسی می آید
صبح صادق چو دمد لاله بسی می آید
مژده ایدل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
**********قال علی ع ************
قال علی علیه السلام
مَن کثُر کلامه کثُرَ خطائه
و مَن کثر خطائه قلّ حیائه
و من قلّ حیائه قلّ وَرَعه
و من قلّ وَرَعه مات قلبه
و من مات قلبه دخل فی النار
اینچنین فرمود شاه لافتی
حرف حق در هر کجا باشد روا
هر که گردد در کلام خود مصر
میرود هر لحظه در راه خطا
********مادر مهربان *********
ای مادری که شیرۀ جانت مکیده ام
باشد روا که پا بنهی بر دو دیده ام
شبها نخفته تا به سحر همچو پاسبان
در زیر سایه ات همه دم آرمیده ام
در مصیبت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها
فاطمه ای مظهر لطف خدا
فاطمه ای محور اهل کسا
فاطمه ای دختر خیرالانام
مادر سبطین و مام نه امام
یا مولانا یا صاحب الامر عج
ایدوست من از هجر تو هر لحظه غمینم
باشد که بیائی و جمال تو ببینم
چون بلبل شیدا ز غمت چهچه زنانم
بر شاخۀ گل بلکه گل از وصل تو چینم
بیوفائی دنیا و دوستی مولا علی ع
همان آدم که از گل آفریدش خالق بنیان
برون شد از بهشت جاودان از حیلۀ شیطان
سلیمان با چنین حشمت که بودش باد در فرمان
ببین شد عاقبت از مرگ خاک اندر ره طوفان
مگر لطف خدا باشد وگرنه جمله در خسران
استغاثه به محضر حضرت ولی الله الاعظم عج (میلاد)
افسوس در این دوره کسی را به کسی نیست
بر خوب تفقد به بدیها عبسی نیست
شهریست پر آشوب ولیکن عسسی نیست
هرچند کنم ناله مرا دادرسی نیست
ایدل تظری کن که به دیده عدسی نیست
استغاثه به حضرت امام اثناعشر علیه السلام
ای ماه فروزنده به دیدار تو مایل
هستند جهانی همه از عالم و جاهل
ای صورت نیکوی تو خورشید فضائل
در عالم لاهوت توئی شمع محافل
در عالم ناسوت توئی هادی کامل
توسل به حضرت بقیةالله
نور حق شد جلوه گر امروز بر دشت و دمن
ساکنان عالم لاهوت گویند این سخن
شاد و میمون و مبارک باد این سیمین بدن
بلبل گلزار زهرا نور چشمان حسن
توسل به مولا حضرت صاحب الامر عج ************
دلا بیا تو ببین بلبلان شیدا را
ز هجر روی تو مهجور کرده دنیا را
به حیرتم چه کنم دل دهم تسلا را
مگر تو لطف کنی ورنه هستی ما را
رود به باد فنا جمله دین و عقبی را
یا صاحب الامر عج ************* مخمس به غزل حافظ
دوش رفتم سوی میخانه خرد گفت مرو
گفتمش تشنۀ دلسوخته ام گفت برو
رفتم و زد ز وفا بر دل سنگم پرتو
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشتۀ خویش آمد و هنگام درو
توسل به حضرت بقیةالله الاعظم روحی و ارواح العالمین لمقدمه الفداء ***********تضمین به غزل حافظ
اگر نصیب شود پیش پایت افتم خاک
سزد که فخر کنم بر تمامی افلاک
چو تاج زر به سرم میگذارمش چالاک
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
توسل به حضرت صاحب الامر عج (رباعیات)
چشم چو ماهت دل ما را کباب کرد
ابروی تو دو دیدۀ ما را حباب کرد
مژگان نازنین تو زد تیر بر دلم
گیسوی عنبرین تو ما را گلاب کرد
زبان حال حضرت اباعبدالله ع با حضرت زینب س **************مخمس به غزل حافظ*
به زینب شاه دین گفت ای دل افگار
پس از مادر تو ما را باز غمخوار
پس از من بر یتیمانی پرستار
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار
زبان حال حضرت قمر بنی هاشم ع ***************** تضمین به غزل حافظ
بگفتا با حسین میر علمدار
توئی شمع و منم پروانه ای زار
توئی یوسف منم ایندم خریدار
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار
وسل به مولانا صاحب الامر عج
صلوات
شبانه روز به امید وصل بنشینم
که بلکه سایۀ لطفت رسد به بالینم
امیدوار چنینم که در مزارع عمر
ز وصل خرمن حسن تو خوشه برچینم