نوحه سرائی فاطمة الزهرا س در سوگ رسول خدا ص
نوحه سرائی فاطمة الزهرا س در سوگ رسول خدا ص
ای پدررفتی مرا همره ببر
تا نگردم در جهان خونین جگر
شد علی بعد از تو ای باب گرام
بی کس و افسرده روزش همچو شام
نوحه سرائی فاطمة الزهرا س در سوگ رسول خدا ص
ای پدررفتی مرا همره ببر
تا نگردم در جهان خونین جگر
شد علی بعد از تو ای باب گرام
بی کس و افسرده روزش همچو شام
مه برج حیا و عصمت و عفت بود زهرا
مه برج حیا و عصمت و عفت بود زهرا
بسی دارای جاه و حشمت و رفعت بود زهرا
بود ام الائمه دخت احمد همسر حیدر
یقین در آیۀ تطهیر با عزت بود زهرا
ا بنت رسول الله ص
فاطمه ای مظهر لطف خدا
فاطمه ای محور اهل کسا
فاطمه ای دختر خیرالانام
مادر سبطَین و مام نُه امام
در شهادت حضرت زهرا س
جمادی آمد و ماه خزان شد
دوباره ماتم زهرا عیان شد
جمادی آمد و شاه ولایت
ز تنهائی بسی دارد شکایت
یا ام الائمه فاطمةالزهراء سلام الله علیها
(آخرین شعر20جمادی الثانی1397ه.ق)
تقدیمیِ بتول در این جلد شد تمام
بر خاک گمشدۀ او ز من سلام
باد صبا برو تو دمی جانب بقیع
می بَر حضور فاطمه جانا تو این پیام
یا ام الائمه فاطمةالزهراء سلام الله علیها
(آخرین شعر20جمادی الثانی1397 ه.ق)
هر زمان گویم به زهرا دست من دامان تو
چشم امیدم به سوی درگه احسان تو
چون توئی اندر جهان بانوی با عزّ و شرف
ساکنان عالم لاهوت شد دربان تو
میلاد صدیقه کبری س
آسمان امروز روشن شد ز نور فاطمه
باغ و صحرا جمله گلشن شد ز نور فاطمه
بلبل شوریده ایندم چهچه زن در گلستان
عرش اعلا چون مزین شد ز نور فاطمه
توحه سرائی فاطمة الزهرا س در سوگ رسول خدا ص
ای پدررفتی مرا همره ببر
تا نگردم در جهان خونین جگر
شد علی بعد از تو ای باب گرام
بی کس و افسرده روزش همچو شام
نوحه سرائی فاطمة الزهرا س در سوگ رسول الله ص
پدر تو رفتی و در خانه غمگساری نیست
منم مریض و دگر هیچ اعتباری نیست
ببین به خانۀ ما همچو بیکسان تنها
نشسته کار علی جز فغان و زاری نیست
در ماتم ام الائمه ع
جمادی آمد و ماه خزان شد
دوباره ماتم زهرا عیان شد
جمادی آمد و شاه ولایت
ز تنهائی بسی دارد شکایت
یا حوراءالانسیه فاطمةالزهراء س
فاطمه ای بلبل باغ رسول
بعد بابایت شدی زار و ملول
فاطمه ای محور اهل کسا
ای که در شآن تو آمد هل اَتی
یا بنت رسول الله ص
فاطمه ای مظهر لطف خدا
فاطمه ای محور اهل کسا
فاطمه ای دختر خیرالانام
مادر سبطَین و مام نُه امام
یا حوراء الانسیه یا فاطمة الزهراء س
ای دختری که اُم اَبیها در جهان توئی
یکتا گهر در این صدف لامکان توئی
خورشید و ماه پرتوی از نور روی تو
اُم الائمه شافعۀ عاصیان توئی
تحفه ای برای حضرت زهرا س
در پیشگاه دختر پیغمبر گرام
خلق دو عالمند به دربار او غلام
ناچیز تحفه ای است قبول ار نمایدَم
بس افتخارم است در آن حشر خاص و عام
تاج ولایتش تو بنه بر سر و بگو
"رونیزیا" مدیحۀ زهرا به صبح و شام
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
در مصیبت صدیقۀ طاهره س
غنچۀ گلزار احمد شد خزان از ظلم و کین
گشت هنگام وصیت با امیر المؤمنین
گفت ای جان عزیزم ای شه بی غمگسار
یکدمی از مرحمت جانا به پهلویم نشین
ازدواج مولا ع با مرکز اهل کسا س (شعر ناتمام است)
آفرین بر تو فریده مرحبا بر مصطفی
شاد و میمون و مبارک باد پیوند شما
چون که این پیوند از روی رضا و رغبت است
لیک سازش یک دل و یک جان بود از هر دو تا
یا زهرای اطهر س
ای که در بحر نبوت دختری
هم که در بحر ولایت همسری
من چه گویم کیستی ای نور حق
این بود بس بر امامان مادری
*********یا زهرای اطهر س
مات و حیرانم چه گویم کیستی
گفت باب تو به من چون مادری
گفته قرآن هل اتی در مدح تو
پس تو از هر خلقتی والاتری
زبانحال حضرت زهرا دررحلت پیامبر،امام حسن و امام رضا ع
شیعیان فاطمه امشب به سر و سینه زنان
در مدینه به سر قبر عزیزش حسن است
گوید ای نوگل خونین جگرم زهر جفا
لب تو کز اثرش همچو گلی در چمن است
زبان حال حضرت زهرا س ***********
شبانه روز ز داغ فراق مینالم
پس از پدر به جهان مرغ بی پر و بالم
خزان نمود فلک گلشنم به ناکامی
ز تند باد حوادث شکسته شد بالم
زبان حال زهرا س با زینب کبری س
بگفتا فاطمه دخت پیمبر
بیا ای زینب زار مکدر
وصیت با تو گویم ای دل افگار
پس از من شو پرستار برادر
سیدۀ عالمین حضرت زهرا س در وقت الوداع ******* ***
گفت زهرا با علی ای خسرو عالی جناب
کن حلالم ای پسر عم از ره لطف و صواب
یا علی هستم خجل پیش تو ای شاه جهان
خواهشم را کن روا ای بلبل باغ جنان
زبان حال شاعر با حضرت زهرا س ******************
کجا بودی تو یا زهرا ببینی کربلا چون شد
حسینت غرق خون زینب اسیر و زار و محزون شد
نبودی کربلا در قتلگه ای دخت پیغمبر
ببینی نازنین جسم حسین آغشته در خون شد
وصیت حضرت زهرا س با مولا علی ع ***********************
گفت زهرا با علی مرتضی
کِای پسر عم عزیز با وفا
یک وصیت میکنم ای پر ملال
در دم آخر مرا بنما حلال
زبان حال حضرت زهرا س با حضرت زینب س *****************
بیا ای زینب زار و حزینم
نشین بار دگر رویت ببینم
بیا دختر وصیت با تو دارم
یتیمانم به دستت میسپارم
حضرت زهرا س پس از رحلت پیامبر ص *************
گشت چون زهرا ز غم زار و ملول
روزی آمد بر سر قبر رسول
گفت ای بابا شدم خونین جگر
گشته ام از مرگ تو بی بال و پر
یا زهرای اطهر س**************
بگویم داستانی تا شود خندان گل احمر
ز زهرا دختر ختم رسل همخوابۀ حیدر
بود در آسمان زهرا زمین صدیقۀ کبری
حدیث بضعةٌ منّی به او فرمود پیغمبر
در فضیلت حضرت زهرا س
ای آسمان عصمت ای مادر دو یحیی
خورشید برج عفت ای مریم دو عیسی
جبریل پیک داور بُد خادم تو بر در
هر دم برای خدمت میبود او مهیا
میلاد صدیقه کبری س
آسمان امروز روشن شد ز نور فاطمه
باغ و صحرا جمله گلشن شد ز نور فاطمه
بلبل شوریده ایندم چهچِه زن در گلستان
عرش اعلا چون مزین شد ز نور فاطمه
میلاد حضرت زهرا س
چهچه زن بلبل که شد فصل بهار
نور زهرا چون به عالم آشکار
گلستان احمدی شد جلوه گر
موج زن شد کوثر و سر بسته نار
زبان حال حضرت زهرا س با حضرت زینب س
به زینب گفت زهرای دل افگار
بیا ای دختر محزون غمخوار
پس از من ای ضیاء دیدگانم
پرستاری نما بر کودکانم
در مصیبت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها
فاطمه ای مظهر لطف خدا
فاطمه ای محور اهل کسا
فاطمه ای دختر خیرالانام
مادر سبطین و مام نه امام
یا اُم الائمه و یا ام ابیها و یا فاطمةالزهرا س
آمد خبر که اُم اَبی در جهان توئی
یکتا گهر در این صدف لامکان توئی
خورشید و ماه پرتوی از نور روی تو
ام الائمه شافعۀ عاصیان توئی
زبان حال مولا علی ع به زهرای اطهر س *********
زبان حال شاه مؤمنین است
به زهرا گفتگویش اینچنین است
تو ای زهرا ز غم در خاک خفتی
وصیتهای خود با من نگفتی
**یا فاطمةالزهرا س*****
ای که در بحر نبوت گوهری
هم که با بحر ولایت همسری
مات و حیرانم چه گویم کیستی
این بود بس بر امامان مادری
گفتا علی یا فاطمه ای ماه تابانم بهر تو گریانم
گفتا علی یا فاطمه ای ماه تابانم بهر تو گریانم
رفتی تو جانا از برم زار و پریشانم بهر تو گریانم
بر گو چه سازم با یتیمان تو ای زهرا من بیکس و تنها
شبها نشینم تا سحر ای مرغ خوشخوانم بهر تو گریانم
میلاد چکامۀ گل، حضرت صدیقۀ کبری فاطمۀ زهرا س **
بلبل بزن تو چهچه که گل آرمیده است
باد بهار بر گل و نرگس وزیده است
این گل گل است چون که ز الطاف روزگار
در لاله زار همچو گلی کس ندیده است
**یا فاطمة الزهرا س**
عقده ها باشد بسی اندر دلم یا فاطمه
حل نما بهر خدا این مشکلم یا فاطمه
من ندارم هیچکس جز لطف تو ای گلعذار
گویمش هر لحظه ای درد دلم یا فاطمه
**ایام شهادت حضرت مظلومۀ مرضیه زهرای اطهر س**
باز شد ماتم بپا ای دوستان
از غم زهرای اطهر در جهان
عالم مُلک و مَلک یکسر غمین
از فراق روی زهرای حزین
میلاد فاطمة الزهرا س اشفعی لنا فی الدنیا والآخره *****
دمبدم گویم که ای فخر دو عالم فاطمه
روز میلاد تو گلشن گشته عالم فاطمه
هست بلبل چهچه زن از شوق رویت در جهان
گفت هر دم من به امید وصالم فاطمه
وصایای حضرت زهرای اطهر سلام الله با مولا علی ع
زهرا بگفتا یا علی کِای ماه تابانم
یکدم بیا بالین من ای نور چشمانم
دارم وصیتها به تو ای خسرو خوبان
بنشین بگویم با تو درد راز پنهانم
زهرای مرضیه س در فرق پدر
فلک چو ظلم نمودی به دخت پیغمبر
که شد یتیم و دل افگار و بیکس و مضطر
پس از سه روز که بابش برفت از دنیا
زدی به خانۀ او آتشی چنان آذر
آخرین کلام ریحانة النبی س با زینب کبری س
به زینب گفت زهرا با دل زار
بیا بنشین برم ای ماه رخسار
زنم شانه به گیسوی تو مادر
که بعد از من تو میگردی مکدر
یا ام ابیها س
گشت چون زهرا به عقبی رهسپار
زین مصیبت شد جهانی داغدار
گفت با زینب که ای غم پرورم
یک دمی جانا بیا بنشین برم
آخرین کلام حضرت زهرای اطهر س با مولا علی ع و حضرت زینب س
شد چو زهرا گلشن عمرش خزان
زینبش گردید زار و ناتوان
گفت با زینب که ای دخت حزین
لحظه ای جانا به پهلویم نشین
میلاد ریحانةالنبی س********** مخمس به غزل حافظ
غنچۀ گلزار احمد خرم و خوشبو ببین
بلبلان را چهچه زن با نغمۀ دلجو ببین
لاله و ریحان و نرگس خاک پای او ببین
نکتۀ دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
عقل و جان را بستۀ زنجیر آن گیسو ببین
میلاد مرضیة الزکیه الفاطمة الرضیه س
آسمان عصمت و ارض حیاء
افتخار اولیاء و انبیاء
در جمادی گشت فصل نوبهار
کوه و صحرا جملگی چون لاله زار
صدیقه طاهره س در فراق پدر
شبانه روز ز درد فراق مینالم
پس از پدر به جهان مرغ بی پر و بالم
خزان نمود فلک گلشنم به ناکامی
ز تند باد حوادث شکسته شد بالم
یا ام الأئمه سلام الله علیها
بگفتا فاطمه دخت پیمبر
به شاهنشاه دین میر غضنفر
پسر عم عزیز و با وفایم
من از هجر تو در شور و نوایم
***یا فاطمةالزهرا یا بنت رسول س ص ***
مه برج حیا و عصمت و عفت بود زهرا
بسی دارای جاه و حشمت و رفعت بود زهرا
بود ام الائمه دخت احمد همسر حیدر
یقین در آیۀ تطهیر با عزت بود زهرا
شهادت فاطمة الشهیده س*****
امروز سیه پوش چرا کون و مکان است
در ماتم زهرا همگی نوحه کنان است
گردید علی بی کس و بی یاور و غمخوار
چون بلبل بیدل سر قبرش به فغان است
یا فاطمة المظلومه س
خدا بر حالت زارم تو بنگر
شدم از دست مردم خوار و مضطر
عمر گاهی زند سیلی به رویم
شکسته پهلویم از ضربۀ در
*****یا حضرت خیرالنساء س *****
ای که در دایرۀ عقل تو در وصف نیایی
خوبرویان جهان پیش تو آیند گدائی
محو و حیران جمالت همگی عالم امکان
در تحیُّر که چنین خلقت زیبا به کجائی
زبان حال صدیقه کبری س به زینب کبری س در وقت ارتحال
گفت زهرا چو به زینب که اَیا دختر من
تو بیا و بنشین ای گل من در بر من
تا بگویم به تو ای بلبل بستان علی
چه مصیبث به جهان آمده بر پیکر من
محبوبة النبی س بعد از وفات پیامبر ص
چون پیمبر رفت از دار جهان
روز و شب شد کار زهرایش فغان
با زبان حال می گفت ای پدر
رفتی و شد دخترت بی خانمان
یا زهرای اطهر یا ام ابیها س ****
بگفتا فاطمه با حال مضطر
به شاه دین علی میر غضنفر
به پهلویم نشین ای دل پر از غم
وصیت با تو گویم ای پسر عم
صدیقه طاهره س
ای دخت نبی زوج علی ای مه تابان
ای شافعۀ محشر و محبوبۀ یزدان
ای باعث ایجاد سپهر و فلک و ماه
حوران همه بر درگه روی تو کنیزان
یا شهیدةالنبی یا حوراءالانسیه یا زهرا س
کیست زهرا فاطمه دخت رسول
آن که حیران است در وصفش عقول
کیست زهرا محور اهل کسا
در جنان گردید حوراء بتول