در ورود به محرم....
در شأن محرم و بیان مصیبت
بهار آمد محرم در کنارش
خزان گردید یکسر لاله زارش
بهار آمد جوانان جمله خندان
حسین با اکبر گلگون عذارش
در شأن محرم و بیان مصیبت
بهار آمد محرم در کنارش
خزان گردید یکسر لاله زارش
بهار آمد جوانان جمله خندان
حسین با اکبر گلگون عذارش
مصیبت نامه محرم
عزیزان آسمان نیلی قبا شد
فغان و ناله در عالم بپا شد
فغان کن بلبل بیدل که زینب
به دشت کربلا غم مبتلا شد
ترجمۀ منظوم حدیث شریف کساء
یک حدیث آمد مرا اندر نظر
راوی او دختر خیرالبشر
گفت روزی شد چو وارد مصطفی
بود اندر ضعف آن نیکو سیَر
دوبیتی گفتگوی بلبل و شهباز
ای که در مدت عمرت همه سرگردانی
بهر دنیا تو چرا شیفته و حیرانی
این عروسی است که با همسر خود محرم نیست
کار او عشوه گری خصلت او حیوانی
دوبیتی دنیا و اختیار بر خیر و شر
ایدل ار عشرت دنیا به تو ارزان باشد
با خبر باش که آخر همه لرزان باشد
من نگویم که مکن کار مجو مال و منال
همه خوب است اگر تابع قرآن باشد
دنیا و راه عبور با عاقبت بخیری از دنیا با تمسک به اهلبیت
هر کسی آمد به دنیا رفتنش باشد یقین
گر نباشد باورت رو سوی قبرستان ببین
صدهزاران خفته زیر خاک چون دُرِّ ثمین
گلرخان و گلعذاران همچو سرو یاسمین
هر یکی زَ اعمال و افعال خودش باشد رهین
شش چیز خوب و شش چیز خوب تر
1-اَلحَیاءُ حَسَن وَ هُوَ مِنَ النِّساء اَحسَن
2-وَالعَدلُ حَسَن وَ هُوَ مِنَ الاُمَراء اَحسَن
3-وَالسَّماءُ حَسَن وَ هُوَ مِنَ الاَغنیاء اَحسَن
4-وَالصَّبرُ حَسَن وَ هُوَ مِنَ الفُقَراء اَحسَن
5-وَالوَرَعُ حَسَن وَ هُوَ مِنَ العُلَماء اَحسَن
6-وَالتَّوبَةُ حَسَن وَ هُوَ الشَّباب اَحسَن
به جای هُوَ هیَ هم گفته اند
آدینه و عمل
در شب آدینه ایدل رُو به درگاه اِله
گو که یا رب عاصیم من مجرمم هم روسیاه
لطف تو گر لحظه ای با من نباشد در جهان
می شوم نابود یا رب بالاخص در امتحان
نصیحت و پند
ای که اِبنُ الوقتی و پورِ ریال
باش فکر خویش و وقت ارتحال
آن زمان ناید به کارت هیچ هیچ
نی ز فرزند و نه مال و نی منال
ای شمر لعین لعنةالله علیک
ای که کردی چنان سگ غدّار
حمله بر نسل احمد مختار
آفرین مرحبا از این اشعار
پدرت خوک مادرت کفتار
ترجمۀ منظوم حدیث شریف کساء
یک حدیث آمد مرا اندر نظر
راوی او دختر خیرالبشر
گفت روزی شد چو وارد مصطفی
بود اندر ضعف آن نیکو سیَر
پند پیری به یک جوان دلیر
یکی روز دیدم به صحرا دلیری
که میگشت دنبال صید اسیری
که ناگه شنیدم همی دار و گیری
چنین گفت روزی جوانی به پیری
که چون است با پیریت زندگانی
اربعین حسینی
اربعین آمد دوباره زینب غم مبتلا
با دو صد رنج و بلا شد وارد کرببلا
بر سر قبر حسین آمد به صد شور و نوا
گفت ای جان عزیزم ای شه بی اقربا
آمدم از شام ویران خیز ای گلگون قبا
ترجمۀ منظوم حدیث شریف کساء
صلوات
یک حدیث آمد مرا اندر نظر
راوی او دختر خیرالبشر
گفت روزی شد چو وارد مصطفی
بود اندر ضعف آن نیکو سیَر
جمعه خونین مکه سال 66
صلوات
حاجیان در مکه قبل از عید قربانی شدند
جمله با تاج شهادت سوی یزدانی شدند
پر گرفتند، نه خزیدند، نه بگو آیا چه شد
پایمال این حوادث در خیابانی شدند
آیةالله بروجردی سیزده شوال و آیةالله حکیم بیست و هفتم ربیع الاول
صلوات
شیعیان گلزار دین گویا ز نو پژمرده شد
آیةالله بروجردی چو گل افسرده شد
در شب آدینه رفت از این جهان با شور و شین
خدمت جد غریبش شاه دین یعنی حسین
**یا امامزاده سیدمحمد ع **
صلوات
یک شهی اندر جنوب کازرون دارد وطن
هست از نسل امام مجتبی آن مؤتمن
نام او "سیدمحمد" نو گل باغ علی
سرفراز از پرتو لطفش تمام مرد و زن
ازدواج مولا ع با مرکز اهل کسا س (شعر ناتمام است)
آفرین بر تو فریده مرحبا بر مصطفی
شاد و میمون و مبارک باد پیوند شما
چون که این پیوند از روی رضا و رغبت است
لیک سازش یک دل و یک جان بود از هر دو تا
قطعۀ رستگاری (ناقص)
همچو باغی است پر گل و لاله
باغبانش خدای عالمیان
طبع از گفتنش بود عاجز
بشکند خامه از برای بیان
زبان حال اباعبدالله ع با خداوند متعال ********
شه دین عازم دشت بلا شد
ملائک جملگی اندر نوا شد
ندا آمد ز سوی حی داور
چه داری تحفه ای سبط پیمبر
طلب زیارت شهرهای مقدسه
از مرحمت ببر به نجف یک دمی مرا
همچون سگی به پیش علی شاه لا فتی
گویم اگر که هست هزاران به از بهشت
البته هست بارگه شاه اولیا
در شأن محرم و بیان مصیبت
بهار آمد محرم در کنارش
خزان گردید یکسر لاله زارش
بهار آمد جوانان جمله خندان
حسین با اکبر گلگون عذارش
مصیبت نامه محرم
عزیزان آسمان نیلی قبا شد
فغان و ناله در عالم بپا شد
فغان کن بلبل بیدل که زینب
به دشت کربلا غم مبتلا شد
مقدمات نماز و طهارت ****************
مقدمات نماز شش عمل است
اول طهارت و دوم ازاله کردن خویش
سوم که ساتر عورت تو را بود واجب
چهار وقت شناسی بود بی کم و بیش
نماز و سُوَر حمد و توحید
نام تو اول کنم ورد زبان
چون توئی بخشنده و هم مهربان
حمد تو گویم همی از جان و دل
ای که هستی خالق کون و مکان
نماز و اصول و فروع دین *******************
گوش کن تا گویمت در هر فراز
بندگی با حق نشانش شد نماز
گر تو خواهی روزه را بر پا کنی
اصل دوم باشد و اول نماز
ترجمۀ حدیث شریف کسا ******************
یک حدیث آمد مرا اندر نظر
راوی او دختر خیرالبشر
گفت روزی شد چو وارد مصطفی
بود اندر ضعف آن نیکو سیَر
********مادر مهربان *********
ای مادری که شیرۀ جانت مکیده ام
باشد روا که پا بنهی بر دو دیده ام
شبها نخفته تا به سحر همچو پاسبان
در زیر سایه ات همه دم آرمیده ام
بیوفائی دنیا و دوستی مولا علی ع
همان آدم که از گل آفریدش خالق بنیان
برون شد از بهشت جاودان از حیلۀ شیطان
سلیمان با چنین حشمت که بودش باد در فرمان
ببین شد عاقبت از مرگ خاک اندر ره طوفان
مگر لطف خدا باشد وگرنه جمله در خسران
پند پیری به جوانی********
یکی روز دیدم به صحرا دلیری
که میگشت دنبال صید اسیری
که ناگه شنیدم همی دار و گیری
چنین گفت روزی جوانی به پیری
که چون است با پیریت زندگانی
ای محرم************
ای محرم آمدی با اضطراب
دختر زهرا ز غم شد دلکباب
ای محرم آمدی با صد فغان
گشت زینب خوار و زار و ناتوان
دوبیتی آیت الله محلاتی
مژده یاران آیت الله بهاءالدین محلاتی لقب
رهنمای حق بود سرچشمۀ علم و ادب
بارالها حفظ فرمایش ز هر رنج و تعب
تا که در اجرای احکام تو ماند استوار
(تراز عمل)غفلت از عالم عقبی *********** تضمین به غزل حافظ
ندانم آه چه سازم که غرق در نعمم
همیشه واله و حیران ز دست اهرمنم
فلک نموده ز غم خاک تیره در دهنم
حجاب چهرۀ جان میشود غبار تنم
خوش آندمی که از این چهره پرده برفکنم
بیداری با یاد مرگ******** * تضمین به غزل حافظ
ای که در بستر نازی بنما یاد ز خشت
سعی کن در عمل خویش که گردی چو فرشت
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
بنی العباس لعنة...و لعن بر معاویه و اولادش لعنةالله علی القوم الظالمین
هر کس که کند لعن به این عده دمادم
در روز قیامت نشود وارد ماتم
بوبکر و عمر اول و عثمان به وسط شد
اولاد معاویه به شیطان شده خادم
دنیا و عقبی- انسان عافل ************* مخمس به غزل حافظ
ای که هستی همچو مختال فخور
یک دمی جانا گذر کن در قبور
تا ببینی صدهزاران همچو مور
هر که آمد در جهان پر ز شور
عاقبت می بایدش رفتن به گور
*خود را آماده کن*
ای که هستی همچو طوطی در قفس
بشکند روزی قفس ای همنفس
می کنی پرواز سوی کردگار
خوش ترا آماده کن ای بوالهوس
**دوبیتی در مذمت دنیا**
ای عنود لجوج بی پروا
به کجا می روی چو باد صبا
راه گم کرده ئی شتاب مکن
می کنی طی تو ره ولی به قفا
**الفباء توحید**
الف - از الف اول تویی آخر تو یکتا مظهری
از ازل امر تو عالم را نموده رهبری
ب - بِ بگویم هم بپویم بر صراط مستقیم
بر صراط خویش کن بر ما عطا بال و پری
******اللهم عجل لولیک *****
هزاران هزاران هزاران هزار
درود، تهنیت، هم به هشت و چهار
دگرباره گویم سلام و درود
به هفت و شش و مادر هفت و چار
*******پند نامه*******
خودپرستی را رها کن حق پرستی را بگیر
تا که زنجیر اسارت بگسلی مانند شیر
راه خوبان طی کن و از راه شیطان در گذر
تا نگردی در جهان آفرینش رو جوفر
****حسین ع* یا رَب إرحَم ضَعفَ بَدَنی ****
بشنو ز یکی گل پیرهنی
در لُجّۀ خون هم در یمنی
گفتا که منم صد پاره تنی
یا رَب إرحَم ضَعفَ بَدَنی
*****فرمایش پیامبر ص*******
چنین فرمود پیغمبر بیانش بس گهر دارد
چنان آیات قرآنی همه شهد و شکر دارد
جوانی را غنیمت دان که پیری بشکند او را
تو صحبت را گرامی دار کو رنجی به بر دارد
دعای پیر جماران
پیر جماران را ببین با نطق های آتشین
خواند تو را با احترام یاابن الحسن یاابن الحسن
گوید که ای پور خلیل هستی تو ما را چون دلیل
گردیده روز ما چو شام یاابن الحسن یاابن الحسن
********مناجات********
یا رب به ذات بی خطرت ابتدا قسم
یا رب به اسم اعظم بی منتها قسم
یا رب به قدس و کعبه و هم زمزم و حجر
یا رب به رهروان رهت در صفا قسم
نجوای رزمندگان و رهبر و با امام زمان عج **********
دمبدم گویند این رزمندگان
الامان ای مهدی صاحب زمان
ای که هستی ذات حق را آینه
کن نظر از لطف بر ایرانیان
*******جنگ تحمیلی*******
ساقیا می ده قدح پر کن که باشد وقت جنگ
ارتشیها پاسداران نیست هنگام درنگ
چون که شیطان می دهد هر دم فریبی رنگ رنگ
گر شود سستی بباید خورد سیلی از فرنگ
جنگ کن جانا تویی در چشم دشمن چون خدنگ
**دوبیتی های نورانی**
در جوانی مست و پیری پست و بس
حق شناسی کی بود ای بوالهوس
ترک کن بتخانه در میخانه رو
همچو بلبل شو تو آزاد از قفس
.....
******کربلای ایران خوزستان ******
دشت خوزستان ایران کربلایی دیگر است
بلبلان و قمریان هر یک نوایی دیگر است
نوجوانان بهر ایثار و شهادت استوار
گوئیا هر لحظه عاشورا نمایی دیگر است
*******ای زمین کربلا **********
ای زمین کربلا ای عرش والای خدا
ای که گشتی خوابگاه خسرو گلگون قبا
هر که جنبد در تو او را نیست محتاج بهشت
چون عجین گردیده ئی با خون سبط مصطفی
******ای زمین کربلا*******
ای زمین کربلا ای مهد آل بوتراب
ای که شستی دست اولاد علی از خون ناب
شد حسین بی غمگسار و تشنه لب از ظلم کین
کودکانش از عطش گشتند یکسر دل کباب
قصۀ اهل دنیا********
اهل دنیا مثال شیطانند
عمل خویش نیک میدانند
هر چه در این جهان بود پنهان
آن جهان جملگی نمایانند
*******مهار اسب سرکش عمر ********
خواهی از این عالم فانی تو از پل بگذری
یا ز میدان خطرها با توکل بگذری
بایدت اسب سعادت هِی کنی در رزمگاه
تا ز خارستان دنیا با تحمل بگذری
****قصۀ دنیا و ماوراء ******
تا بُدم حالی نبودستم مجال
حال می باشد مجالم نیست حال
با همه توصیف باید هِشت و رفت
تاج و تخت و عزت و جاه و جلال
*******معاد*******
ایدل رمضان رفت و تو هم می روی از پی
افسوس که عمرم همه در جهل بشد طی
هر روز بُدم منتظر بار سبک روح
تا در بر من آید و شاید دهدم می
********غفلت********
روز و شب خواهم همی در خواب غفلت غوطه ور
نیست راهی جز خدا از لطف بنماید نظر
ورنه در گلزار با خاشاک هستم روبرو
هر کجا رو آورم شیطان ستاده در گذر
امر به معروف**********مخمس به غزل حافظ
منکر ببین که پرده ز رخسار باز کرد
معروف رخت بست فرار از فراز کرد
این چرخ نیلگون همه را در گداز کرد
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
******هشدار که او خواهد آمد******
ایهاالناس جهان بحر خطر میبینم
این خطر یکسره از فعل بشر میبینم
هر کسی هر عملی کرد همان را دارد
نوح در کشتی و در غرق پسر میبینم
ای شمر لعین لعنةالله علیک
ای که کردی چنان سگ غدّار
حمله بر نسل احمد مختار
آفرین مرحبا از این اشعار
پدرت خوک مادرت کفتار
وا علیا - شهادت مولا علی ع
لعنت به ابن ملجم ملعون نابکار
زد ضربتی که کرد جهان را به غم دچار
محراب پر ز خون شد و شه غوطه ور به خون
این ظلم هیچ کس ننماید به روزگار
خود را ببین چه بودی وز بودنت چه سودی ***(معادی*اخلاقی)
ای اولت خبیت و آخر چو هیمه هستی
از بهر چیست برگو دائم خمار و مستی
در این جهان فانی خود را مکن معلق
هنگام الرحیل است بگذر ز خود پرستی
** جمعه خونین مکه **
حاجیان در مکه قبل از عید قربانی شدند
جمله با تاج شهادت سوی یزدانی شدند
پر گرفتند، نه خزیدند، نه بگو آیا چه شد
پایمال این حوادث در خیابانی شدند
آیةالله بروجردی13شوال و آیةالله حکیم27ریع الاول
شیعیان گلزار دین گویا ز نو پژمرده شد
آیةالله بروجردی چو گل افسرده شد
در شب آدینه رفت از این جهان با شور و شین
خدمت جد غریبش شاه دین یعنی حسین
حوزۀ علمیه شد بی سرپرست و بی پدر
مردم ایران تمامی از فراقش خون جگر
بود فروردین چهل بعد از هزار و سیصدش
در همان تاریخ با هشتاد شوال آمدش(13شوال1380)
قم ز فقدان چنین مرد بزرگی شد غریب
اهل عالم جملگی گشتند زار و غم نصیب
روزگارا من ندانم اینچنین جور و جفا
بر سلیل احمدی برگو چرا داری روا
عاقبت ای کینه جو شرمی نما از کردگار
دوستانش را نما کمتر تو جور بی شمار
گه به احمد گه به حیدر گه حسن گاهی حسین
میکنی جو ر و جفا گویا تو را نبود دو عین
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
*********************************
در جوار حق روان شد آیةالله حکیم
رحمت حق بر روانش بود مردی بس حلیم(27ربیع الاول)
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
**بهایی**
صد هزاران بیشتر بر پیروان
از مقامش بس که بعد از چند سال
زادگاهش گشته مأوای سگان
**صوفی**
فرقۀ صوفی ز باطل سیر دنیا می کنند
هر کجا باشد پلو یا پول، بلوا می کنند
پیرو دینند آری دین نباشد دام هست
خوش دلند از این که با شیطان تولّی می کنند
**یا امامزاده سیدمحمد ع **
یک شهی اندر جنوب کازرون دارد وطن
هست از نسل امام مجتبی آن مؤتمن
نام او "سیدمحمد" نو گل باغ علی
سرفراز از پرتو لطفش تمام مرد و زن
آیةالله سید حسام الدین دستغیب و مرحوم صادقی
سید حسام الدین که ز فقه است بهره مند
مردی است با فضیلت و گفتار سودمند
تعلیم او برای جهانی است جمله پند
یا رب وجود او بنما حفظ از گزند
حاجات او بر آر تو ای خالق مجید