در فضیلت حضرت امام حسن عسکری ع * * * *

در فضیلت حضرت امام حسن عسکری ع

(فاعل و مفعول و فع، فاعل و مفعول و فع)

گلشن حق بارور، گشته گل احمری

بلبل شیدا سخن، دلبرِ مه پیکری

 

گر که کند غمزه ای، عالم امکان خراب

با نظر مرحمت، یکدم اگر بنگری

 

عالم کون و مکان، بهر وجودش بپا

گشته همه گلستان، از نظر دلبری

 

هیچ نباشد کسی، چون من دل سوخته

واله و حیران تو، عاشق روی پری

 

حسن و ملاحت اگر، جلوه دهی در جهان

محو جمالت شود، زهره و هم مشتری

 

قصد کنی فَصد اگر، ای مه گل پیرهن

فطرس و عاقول را، هر دو کنی رهبری

 

هست بسی معجزات، از تو اَیا نور حق

هر که شود منکرت، کرده به خود خودسری

 

خون سفید چو شیر، یاد ندارد جهان

جز به ورید تو ای، سلسلۀ حیدری

 

معتمد بی حیا، خواست نماید به تو

لشکر بیداد خود، از ره افسونگری

 

چون که سپاه تو را، دید به چشمان خود

سر ز خجالت فرو، برد به گل چون پری

 

عاقبت آن بی حیا، از ره ظلم و ستم

زهر به کام تو ریخت، از ره غارتگری

 

آدم و جن و ملک، کرسی و لوح و قلم

در غم و ماتم شدند، بهر تو چون سروری

 

قبر تو در سامرا، گشته دو جانب امان

عمر تو شد صرف این، عادت دین پروری

 

جد غریب تو در، کرببلا بس فدا

داد به راه خدا، همچو جوان اکبری

 

هر چه که گفت العطش، کس متحمل نشد

شمر لعینش بداد، آب دم خنجری

 

گشته چو "رونیزی" ات، مضطر و زار و حزین

هست امیدش به تو، ای شه دین عسکری

 التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  

عاقول= خار شتر ، دریا ، موج دریا ،کار پوشیده و درهم ، پیچ و خم رودبار ،

 زمین بی نشان که در آن راه به جائی نبرند