زبانحال امام حسین ع با علی اکبر ع********** مخمس بغزل حافظ

زبانحال امام حسین ع با علی اکبر ع********** مخمس بغزل حافظ

ای نوجوان بسوی خدا می فرستمت

در کربلا بسوی بلا می فرستمت

با آه دل به سوز و نوا می فرستمت

ای هدهد صبا به سبا می فرستمت

بنگر که از کجا به کجا می فرستمت

 

جانا برو که دور شوی از میان غم

من از فراق روی تو سازم بیان غم

البته زود می گذرد این زمان غم

حیف است طائری چو تو در خاکدان غم

زین جا به آشیان وفا می فرستمت

 

در گلستان حق تو بدان جای جغد نیست

این کشته گشتن تو پدرجان ز زهد نیست

رو چون دلم به بند تو با زلف و جعد نیست

در راه عشق مرحلۀ قرب و بعد نیست

می بینمت عیان و دعا می فرستمت

 

باید تو ای پسر بنمائی بنای خیر

در هر جهان برای تو باشد جزای خیر

بنما اجابت از مه عهد و وفای خیر

هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر

در صحبت شمال و صبا می فرستمت

 

از رفتن تو مادر زارت شود کباب

زینب ز هجر روی تو گردید باضطراب

چون چاره نیست ای گل بستان بوتراب

تا لشکر غمت نکند ملک و دین خراب

جان عزیز خود بِه نَوا میفرستمت

 

این قوم بی حیا که نمودند دین و دل

یکجا خراب گشت علی هم قرین گِل

اندر قفای تو چو منم در کمین دل

ای غائب از نظر که شدی همنشین دل

می گویمت دعا و ثنا می فرستمت

 

آنان که شبرُوند به منزلگهی رسند

در وصل روی دلبر همچون مهی رسند

دنبال تو تمام چو سرو سهی رسند

تا مطربان ز شوق مَنَت آگهی دهند

قول و غزل به ساز و نوا می فرستمت

 

ای جان من دمی تو بِمَن خود نمای کن

رازی بگو تو قلب مرا با صفای کن

امشب برو حضور پیمبر تو جای کن

در روی خود تفرج صنع خدای کن

کائینۀ خدای نما می فرستمت

 

شهزاده پیش روی پدر همچو گل شکفت

بهر تسلی دل بابش چو غنچه سفت

کِای باب تاجدار مخور غصه در نهفت

ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت

با درد صبر کن که دوا می فرستمت

 

ای کلب آستان حسین اینکه سیر توست

می دان که افتخار در این کار خیر توست

"رونیزیا" ولای علی در ضمیر توست

حافظ سرور مجلس ما ذکر خیر توست

بشتاب هان که اسب و قبا می فرستمت

 التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....