زبان حال حضرت زینب س *******تضمین به غزل حافظ
صلوات
در صف کرببلا گشت چو زینب وطنش
خورد از جور و جفا باد خزان بر چمنش
گفت آن غمزده چون دید شه بی کفنش
یا رب آن نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش
حضرت رقیه س***********تضمین به غزل حافظ
صلوات
نمیدانم چه بر سر دارم امشب
من از فکر پدر بیدارم امشب
چو بلبل رو سوی گلزارم امشب
تعالی الله چه دولت دارم امشب
که آمد ناگهان دلدارم امشب
زبان حال حضرت زینب س در اربعین
صلوات
اربعین آمد مصیبت شد بپا
شد زمین کربلا ماتم سرا
کاروان آمد ولی با سیل اشک
هر یکی چون بلبلی اندر نوا
زبان حال حضرت زینب س
صلوات
سر قبر حسین زینب به افغان
بگفتا با دلی زار و پریشان
دمی سر از لحد بردار و بنگر
که زینب آمده از شام ویران
حضرت زینب س********* تضمین به اشعار حافظ
صلوات
شبی زینب به دل شور و نوا کرد
شهیدان را ز غم هر یک صدا کرد
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق گل به ما دیدی چه ها کرد
حضرت رقیه س***********تضمین به غزل حافظ
صلوات
نمیدانم چه بر سر دارم امشب
من از فکر پدر بیدارم امشب
چو بلبل رو سوی گلزارم امشب
تعالی الله چه دولت دارم امشب
که آمد ناگهان دلدارم امشب
زبان حال حضرت رقیه س
صلوات
در این ویرانه خاکستر نشینم
خداوندا یتیم و دلغمینم
نمیدانم پدر جان در کجائی
به سروقتم چرا بابا نیائی
زبان حال حضرت رقیه س
صلوات
سه ساله دختری اندر خرابۀ ویران
ز هجر روی پدر دمبدم بُدی نالان
شبی به خواب پدر را بدید آن محزون
سلام کرد و پس آنگه به دیدۀ گریان
