مه برج حیا و عصمت و عفت بود زهرا
مه برج حیا و عصمت و عفت بود زهرا
مه برج حیا و عصمت و عفت بود زهرا
بسی دارای جاه و حشمت و رفعت بود زهرا
بود ام الائمه دخت احمد همسر حیدر
یقین در آیۀ تطهیر با عزت بود زهرا
خدیجه اُمّ و زینب دخت و جعفر عَمّ و حق یاور
به روز حشر نبود هیچ جز دولت بود زهرا
ملائک جمله دربانش بشر یکسر غلامانش
به هر جا بگذری بینی که هر علت بود زهرا
بهشت و حور و غلمانش شعاع پرتو رویش
تمام قصرهایش را همه زینت بود زهرا
زمین و آسمان و عرش و فرش و لوح با کرسی
خریدارش به دل باشد به هر قیمت بود زهرا
پیمبر گفت این دختر بود نور دو چشمانم
نمی آید به گیتی همچو او ندرت بود زهرا
گدای کوی او هرگه به دامانش زند حلقه
خداوندش دهد هر چیز را همت بود زهرا
نتابد آفتاب و ماه بر ارض و سما یکدم
نباشد قابل تابش مگر رخصت بود زهرا
نبوت در خور بابش ولایت با پسر عمّش
ندارد این دو اما هر دو را شوکت بود زهرا
اگر واماندهای باشد حقیر و مضطر و حیران
رود بر درگهش بیند که با قدرت بود زهرا
به هر جا هر کسی گردد غریب و بیکس و تنها
به هر حالش که بینی غم خور و نصرت بود زهرا
شفاعت خواه امت هست اندر عرصۀ محشر
برای شیعیان و دوستان عبرت بود زهرا
پس از مرگ پدر اندر جهان چون گشت بی یاور
ز دست مردم بی دین چه ناراحت بود زهرا
به هر جا مجلسی بر پا شود بهر عزاداری
به فرزندش حسین حاضر به هر خدمت بود زهرا
ولی چون بشنود زینب اسیر و مضطر و بیکس
گرفتار بلا و درد و هر محنت بود زهرا
اگر بیند سر او بر سر نی چون مه تابان
خصوصاً منزل خولی که در صحبت بود زهرا
بگوید با زن خولی که مهماندار فرزندم
تویی امشب بدان بر سر تو را منت بود زهرا
کنم در مجلس ابن زیاد آن شوم بد اختر
بسی فریاد و زاری چون که در حسرت بود زهرا
روم در شام بینم در خرابه عابد نالان
زنم بر سر کنم افغان که این قسمت بود زهرا
تو ای "رونیزیا" هستی چو کلبی بر سر کویش
به هر آمال می باشی تو را غایت بود زهرا
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....