امام حسین ع .... بند هفتم ترجیعبند
بند هفتم ترجیعبند
جمله زنها از حرم بیرون شدند
سرزنان از غم چنان مجنون شدند
آن یکی با صد فغان و شور و شین
وان دگر میگفت مولایم حسین
آن یکی میگفت باب اطهرم
کِای فَرَس چون شد شه غم پرورم
گفت زینب کِای فرَس چون تاختی
گو که شاه دین کجا انداختی
دختری آمد لجامش را گرفت
جملگی زنها شدند اندر شگفت
گفت بابم تشنه لب بود ای فرَس
آب دادندش؟ بگو ای خوش نفس
در میان آن زنان و کودکان
اشک ریزان بود اسب بی زبان
الغرض اسب از جلو زنها عقب
رفت تا بالین شاه تشنه لب
وامصیبت چونکه دیدند این چنین
بر سر بالین شه شمر لعین
خنجر از کین می کشد بر حنجرش
غرق خون گردیده یکسر پیکرش
گفت زینب کِای لعین بیحیا
مهلتی ده لحظهای بهر خدا
تا رسانم قطره آبی بر لبش
خشک گردیده لبانش از عطش
شاه دین چون دید زینب خواهرش
اشک ریزان ایستاده در برش
گفت خواهر زینبم رو در حرم
تا نبینی شمر می بُرّد سرم
کودکانم را پرستاری نما
عابدین را یار و غمخواری نما
زینب از فرمودۀ شاه جهان
در حرم برگشت نزد بانوان
ناگهان الله اکبر شد بلند
زین صدا گردید زینب مستمند
رفت بر بالین زین العابدین
گفت میلرزد چرا این سرزمین
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....