امام حسین ع .... بند نهم ترجیعبند
بند نهم ترجیعبند
بعد چندی دخت شاه لافتی
گشت عازم جانب دشت بلا
چون که وارد گشت اندر شهر شام
شامیان کردند یکسر ازدحام
اهل بیت مصطفی اندر فغان
شامیان بی حیا شادی کنان
کودکان فاطمه با شور و شین
شامیان خوشحال از قتل حسین
کوچه و بازار و بام و خانه ها
جملگی بودند چون دیوانه ها
پیر مردی رو به زین العابدین
کرد و گفتا با زبان شرمگین
شکرلِله ای اسیر زنگبار
گشتهای اینک به حکم حق دچار
مظهر لطف خداوند جهان
کرد آغاز سخن آن خوشبیان
گفت با من گو که قرآن خواندهای
یا که در آیات او واماندهای
گفت زین العابدینش از وفا
هست قرآن جمله اندر شأن ما
معنی آیات را فهمیدهای
یا که تأویلات آن سنجیدهای
آت ذالقُربی که در قران بود
از برای ما همی برهان بود
جد من باشد علی مرتضی
جد اعلایم به نام مصطفی
مادرم زهرا بود ای با وفا
کشته شد او در ره دین خدا
گر تو می بینی مرا در شور و شین
تشنه لب کشتند بابایم حسین
زد به سر گفتا که ای شاه زَمن
من نفهمیدم برس فریاد من
توبه کردم توبهام فرما قبول
حق زهرا مادرت دخت رسول
در جوابش گفت شاه انس و جان
من پذیرفتم تویی از شیعیان
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....