شهادت امیرالمؤمنین ع
شهادت مولا ع
صلوات
چو شد وارد به محراب عبادت شیر یزدانی
یکایک خفتگان بیدار کرد آن پور عمرانی
که برخیزید یاران جملگی وقت فرائض شد
نمائی راز خود را یک دمی با حیّ سبحانی
پس آنگه رفت بر بالین ابن ملجم ملعون
بگفتا خیز کاین دم مشکلت گردید آسانی
بشد بربسته صفها آن زمان همچون صف محشر
نمودند اقتدا بر شاه خوبان جمله در آنی
ادا شد نام حق با حمد یعنی ای خداوندا
شدم حاضر که گردم من به راه دوست قربانی
پس آندم قل هوالله احد را چون ادا فرمود
که یعنی ذات پاک تو نباشد لحظه ای فانی
به پیش آمد رکوع و خم نمودی سرو قد خویش
که شاها بنده ام عبدم ذلیلم خود تو میدانی
به سجده رفت و بنمود او سجود حی سبحان را
توئی اعلا به هر اعلا توئی باقی همه فانی
که ناگه ابن ملجم بر سرش بنواخت شمشیری
دوتا فرق همایونش که شد چون شام ظلمانی
صدای هاتفی آمد به گوش زینب مضطر
که شد کشته علی یاران ز دست نامسلمانی
بیامد زینب محزون به بالین برادرها
که ای نور دو چشمان روزگار من شده فانی
یکی گوید که واویلا علی شد کشتۀ اعدا
سوی مسجد دوید ایندم ز راه لطف و احسانی
دو نور دیدۀ زهرا روان چون بلبل شیدا
یکی بر سر زنان و دیگری در آه و افغانی
بدیدند باب را چون مرغ اندر خون تپان گشته
فغان و ولوله افتاده اندر جن و انسانی
زمین جوشید خون و آسمان شد نیلگون از غم
ملائک جملگی اندر فغان و در ثنا خوانی
به بالین علی بودی تمام یاوران گریان
ولی در کربلا زینب چو بلبل در نوا خوانی
به بالین حسین آندم نبد جز نیزه و خنجر
تمام کودکان بی نوا با لعل عطشانی
تو ای "رونیزی" مضطر بگو با ساقی کوثر
به دامان تو دست من که هستم غرق عصیانی
التماس دعا- برای شادی روح شاعر مرحوم و خاندانش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احشرنا معهم
dousty.blog.ir