میلاد باب المراد جوادالائمه ع
*****یا جوادالائمه ع******
صلوات
نور حق شد جلوه گر روز ده از ماه رجب
عالم لاهوت شد یکسر ز شوق اندر عجب
ساقیا می ده قدح پر کن نی از آب عنب
زان می گلگون که باشد همچنان شهد رطب
تا بنوشم مست گردم یا بسوزم چون رطب
گشته میلاد تقی فرزند دلبند رضا
بلبل بستان احمد پور شاه لا فتی
مژده بر زهرا که آمد هدهد از شهر سبا
چهچه زن بلبل که اینک گل به طرف لاله ها
ژاله ها بر لاله ها ریزان بود در هر مصب
مات و حیرانم چه گویم زین شه والاگهر
در سخا و جود باشد همچو جد نامور
از کرامات و فضائل پر بود از هر نظر
حلم همچون مجتبی آن زادۀ خیرالبشر
در شجاعت چون حسین آن سید عالی نسب
سرو و کاج و عود و صندل در گلستان سر زده
لاله و ریحان و سنبل جمله درهم پر زده
سوسن و نسرین و نرگس با گل احمر زده
لادن و محبوبه هر یک تاج زر بر سر زده
هر یکی با ارمغانی در حضورش با ادب
وه چو مولودی که خورشید از رخ او شد خجل
وه چو مولودی که ماه از روی او شد منفعل
سنبل گیسوی او گردیده با شب متصل
طاق ابروی کمانش می زند پیکان به دل
می شود سوراخ دلها این نباشد بس عجب
طوطی و طاووس و هدهد کبک و دراج و جرس
هر یکی شادی کنان از رود کارون تا ارس
مژده ای صاحبدلان این نو نهال تازه رس
آمده چون بلبلی همواره راکب بر فرس
مطربا برگیر دف گردیده هنگام طرب
نام او هم نام جدش در لقب باشد جواد
عادل و فاضل همی کاهل بود از هر نهاد
هم ز مبداء با خبر باشد هم از یوم المعاد
او ولی مطلق حق هادی علم رشاد
این مقامش بس که از سوی خدا شد منتخب
حیف در سن جوانی شد شهید آن دل غمین
ماند جسم نازنینش چون حسین روی زمین
این جنایت کرد ام الفضل آن ملعون ز کین
وامصیبت نوجوان و غربت و زهری چنین
در غریبی بود یا رب یا ربش در زیر لب
گویم از فرزند زهرا خسرو گلگون قبا
در زمین کربلا شد بی کس و بی اقربا
گفت با زینب بیا ای خواهر غم مبتلا
چون که در این سرزمین گشتم شهید اشقیا
صبر کن در مجلس ابن زیاد بی ادب
می زنم دستم به دامان تو ای پور رضا
وقت رحلت لطف کن یک لحظه بالینم بیا
تا شوم خندان ز دیدار تو ای نیکو لقا
هست "رونیزی" چو کلبی بر درت ای با وفا
گر بیایی نیست جان دادن برای من تعب
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم و خاندانش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احشرنا معهم
dousty.blog.ir