زبانحال حضرت امیرالمومنین علی در فراق حضرت زهرا س
زبان حال امیرالمؤمنین ع در مصیبت حضرت زهرا س
صلوات
علی گفتا که ای زهرای اطهر
تو رفتی من شدم محزون و مضطر
تو بودی همدم شبهای تارم
انیس و مونس قلب فگارم
روم همچون غریبان در شب تار
کنم راز دل خود را به دیوار
نهان گشتی به خاک ای نوگل من
دمی شو چهچه زن ای بلبل من
سر قبرت به تنهایی نشینم
روم در خواب تا رویت ببینم
ز هجر روی تو حیران و زارم
ز جا برخیز ای سیمین عذارم
بگو با من سخن از راه یاری
ندارم جز تو یار و غمگساری
علی بعد از تو زار و ناتوان است
ز هجرت روز و شب اندر فغان است
حسن در انتظار تو نشسته
حسین با دیدۀ گریان و خسته
دمادم زینب و کلثوم محزون
به آه و ناله دل چون لُجّۀ خون
از آن ترسم که آب دیدگانم
شود خشک و ز غم حیران بمانم
پس از تو ای گل نسرین عذارم
ز دست دشمنان بی غمگسارم
بدان بعد از تو من ای جان شیرین
به دوران بی کس و محزون و غمگین
نبودی کربلا ای شاه خوبان
ببینی زینبت زار و پریشان
حسینش چون به خون آغشته گردید
تمام یاورانش کشته گردید
زنان و دخترانش دربدر شد
چو زینب بی کس و خونین جگر شد
ز یکسو های و هوی قوم عدوان
ز یکسو نالۀ زار یتیمان
ز یکسو عابد بیمار و مضطر
که آید بر سرش شمر ستمگر
گهی بهر علمدار جوانش
شود جاری چو سیل از دیدگانش
تو "رونیزی" سگ این آستانی
دمادم همچو بلبل در فغانی
التماس دعا- برای شادی روح شاعر مرحوم و خاندانش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احشرنا معهم
dousty.blog.ir