معجزه موسی بن جعفر ع در مورد پیرزنی بنام شطیطه
درمعجزۀ حضرت موسی ابن جعفر ع (درمورد پیرزنی بنام شطیطه)
صلوات
خواهم از موسی ابن جعفر شمه ای سازم بیان
لیک حیرانم چه گویم از امام انس و جان
نام او موسی ولیکن صد چو موسایش غلام
آدم و نوح و خلیلش جمله بر در پاسبان
بر درش همچون غلامان بر سرش پروانه وار
یوسف و یعقوب و جعفر جملگی پیغمبران
در عباداتش اگر گویم زبانم الکن است
بود دائم در قیام و در قعود و ذکر آن
ور بگویم من ز اخلاق کریم آن جناب
بود کاظم آن امام راستین اندر جهان
معجزاتش گر بگویم بی حد و احصا بود
قطره اندر پیش دریا کی حسابش را توان
از شطیطه پیر زالی بود ایرانی نسب
گویم و قدر امام خویش را جانا بدان
بود نیشابور آن زن را مکان و منزلت
کاروانی از خراسان در مدینه شد روان
رشته ای آورد و گفتا از من شوریده حال
تحفه ای باشد قلیل و کم بها ای دوستان
لیک از بهر امام است و نباشد غیر از این
بایدش تقدیم سازم امر خلاق جهان
کاروان آمد مدینه پیش اَفطَح رفت و گقت
زر اگر خواهی بیا بر ما عیان کن امتحان
دید عبدالله افطح را نباشد هیچ علم
گفت ای پروردگارا راه حق بر ما نشان
ناگهان آمد غلامی روبروی من رسید
گفت ای جان برادر شو دمی با من روان
با دلی پر خوف رفتم همرهش من اندکی
تا رسیدم خدمت شاهنشه کون و مکان
گفت با من ای ابوجعفر چرا ماندی به شک
پیش من آی و نگر تا حق شود بر تو عیان
جزوه دان را از مسائل جملگی دادم جواب
تا شود ثابت که هستم حجت الله زمان
باز کردم جزوه دان دیدم یکایک را جواب
در مقابل ثبت گردیده است هر یک بی گمان
تحفه ها را پیش آن حضرت بیاوردم چو دید
گفت این دینار و درهم را بده بر صاحبان
گو ز من با آن شطیطه پیر زال مؤمنه
نوزده روز دگر هستی تو در دار جهان
وقت مردن میرسم بالین تو ای مه لقا
میگزارم خود نمازت چون توئی از مخلصان
گفت راوی بودم و دیدم که آن زن درگذشت
بهر تجهیزش بیامد آن شه زندانیان
گفت با مردم بگو هر جا بمیرد مؤمنی
بر سرش حاضر شوم من هر کجا باشد مکان
ای شه زندانیان یک لحظه بنگر کربلا
ظهر عاشورا سر شه بر سر نی شد عیان
زینب اندر خیمه گه با دختران بی نوا
منتظر بودند بهر اصغر شیرین زبان
هست امید تو "رونیزی" به وقت مردنت
موسی جعفر بیاید تا تو گردی کامران
التماس دعا- برای شادی روح شاعر مرحوم و خاندانش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احشرنا معهم
dousty.blog.ir