یا امامرضا ع
میلاد امام علی ابن موسی الرضا المرتضی ع
صلوات
مات و حیران زار و سرگردان ز رویش جملگی
آفتاب و ماه چون شمشیر رفت اندر نیام
نُه سپهر و نُه فلک پروانه بر دور سرش
روز و شب اندر طواف روی او همچون همام
بلبلا شو چهچه زن امروز روز شادی است
دین حق گردید کامل حرف باطل انهدام(حرف باطل شد تمام)
گشته میلاد رضا هشتم ولی کردگار
ساقیا پر کن قدح لبریز شد صبرم ز جام
موج زن گردید کوثر حوریان شادی کنان
محو و حیران جمالش گشته تا یوم المدام
عالم کون و مکان و کائن و هم مایکون
جمله دربانند بر درگاه این خیرالانام
ایدل ار داری هوای گلشن کوی رضا
رو خراسان تا ببینی بارگاهش اذن عام
خاک طوس از مقدمش بهتر ز فردوس برین
چون که دارد در کنارش خسروی عالیمقام
گفت احمد بضعةٌ مِنّی ز مدح آن جناب
حیدرش گفتا که اندر طوس میگیرد مقام
باقر العلم النبیین گفت فرزندی ز من
قبر او اندر خراسان ملجإ هر خاص و عام
صادق آل محمد گفت فرزندم رضا
عالِم آل محمد هست با شرط تمام
خود چنین فرمود من در طوس میگردم شهید
هر که باشد زائر من دارمش بس احترام
عاقبت مأمون بی شرم و حیا از راه کین
خواند او را میهمانی ریخت زهرش چون به کام
در خراسان بی کس و تنها به غربت جان سپرد
از برای دفن او از مرد و زن شد ازدحام
لیک اندر کربلا سلطان بی غسل و کفن
تشنه لب جان داد و گفتا بر سکینه این پیام
گو به یارانم که بعد از کشتنم از راه کین
جسم من شد پایمال سم اسبانِ عوام
قطرۀ آبی ندادند این گروه بی حیا
کودکانم از عطش زاری کنان اندر خیام
کاش بودید ای عزیزان تا ببینید اصغرم
شد گلویش پاره روی دست من آن نیکنام
دست زن "رونیزیا" بر دامن سلطان طوس
گو طلب کن تا بیایم در حضورت چون غلام
التماس دعا- برای شادی روح شاعر مرحوم و خاندانش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احشرنا معهم
dousty.blog.ir