یاحضرت خیرالنساء س
*****یا حضرت خیرالنساء س *****
صلوات
ای که در دایرۀ عقل تو در وصف نیایی
خوبرویان جهان پیش تو آیند گدائی
محو و حیران جمالت همگی عالم امکان
در تحیر که چنین خلقت زیبا به کجائی
عاشق کوی تو هر لحظه بود سرگردان
که چو خورشید جهانتاب دمی جلوه نمائی
روی تو آینۀ جلوۀ قدرت گردید
هیچ مردی به جهان نیست به این قد رسائی
گلشن و دشت و دمن یکسره از بوی نکویت
شد دلارام که بودش چو تو گلزار بقائی
مه و خورشید کند کسب دمادم ز رخ تو
گر نبُد نور تو خورشید نبُد نور و ضیائی
عالم ملک و ملائک شده از نور تو روشن
کس چه گوید که چنین حسن نکو بهر چرائی
رخ چو والشمس و دو کیسوی تو والیل که گفتند
این همان است که گویند بود حسن خدائی
نور چشمان نبی زوج علی ام ائمه
بانوی جنتی و در دو جهان خیرالنسائی
شامل آیۀ تطهیر به قرآن مجیدی
مرکز دایرۀ عالم امکان به کسائی
هاجر و ساره و حوا چو کنیزان تواند
گر قبول از نظر لطف دمی بنمائی
مریم ار مادر عیسی است بود خادمه ات
که تو هم مادر عیسائی و هم راهنمائی
لیک بعد از پدرت بی کس و غمخوار شدی
با وجودی که تو دخت نبی و یاور محبوب خدائی
غصب حق تو نمودند همان مردم بی دین
منع کردند تو را تا نکنی شور و نوائی
صورتت نیلی و بازوی تو مجروح چرا شد
پهلویت خسته و آن محسن تو کرد جدائی
پشت در بودی و ملعون دغا زد لگدی چون
که به فریاد زدی بر پدر خویش صدائی
گویمت ای مه تابان که به فرزند عزیزت
چه گذشته است در آنروز به صد شور و نوائی
در صف کرببلا زینب محزون تو شد
بی کس و یاور و بی چاره گرفتار بلائی
گفت با شمر که ای کافر بی دین ستمگر
تشنه لب خسرو خوبان تو چه بی شرم و حیائی
صبر کن تا که بیایم دم آخر ای شمر
بینمش بار دگر آمده هنگام جدائی
هست "رونیزی" مضطر چو سگ درگه زهرا
جز به این خانه به دوران نبرد راه به جائی
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم و خاندانش صلوات