زبان حال حضرت معصومه س،،،،،،،،،،،،،،،
زبان حال حضرت معصومه س
صبا برو به خراسان بگو به شاه غریب
ز انتظار تو جانا مرا رسیده لهیب
بگو که روز و شب از هجر تو پریشانم
ز دوری تو عزیزم همیشه گریانم
نه نامه ای زتو آمد نه قاصدی از طوس
اجل کجاست که معصومه را کند مأیوس
برای دیدن رویت شدم بسی مشتاق
ولی چه چاره کنم ای برادرم ز فراق
تو ای برادرِ با جان برابرم یکدم
نمای رخ تو عزیزم که از غمت مُردم
بیا بیا که کنم جان خود به قربانت
بگو چه چاره کنم در جهان ز هجرانت
نه روز دارم و شب از فراق روی برادر
امید هست ببینم رخ تو ای مه انور
چنان فراق مرا کرده روز و شب غمگین
مگر که روی تو بینم دلم شود تسکن
کجا بُدی تو اَیا دخت موسیِ جعفر
به کربلا که ببینی تو زینب مضطر
رسید و دید برادر به زیر خنجر شمر
دو دست بر سر و گفتا که مهلتی ای شمر
به هر کجا که تو "رونیزیا" شوی مضطر
بزن چو دست به دامان آل پیغمبر
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....