زبان حال علی اکبر ع ****************
زبان حال علی اکبر ع
گفت اکبر با شه گلگون قبا
کِای پدر بنگر شدم غم مبتلا
آمده گرگ اجل اندر برم
گو نباشد انتظارم مادرم
گر نیائی بر سرم بار دگر
میشوم از دوریت خونین جگر
جام آبی حضرت خیرالبشر
داد بر من غم مخور جان پدر
یکدمی خود را به بالینم رسان
تا به دامانت کنم تسلیم جان
از جفای کوفیان بی حیا
گشتم ای بابا ز غم چون طوطیا
شه صدای اکبر خود را شنید
همچو صیاد از پی صیدش دوید
دید جسم نازنینش روی خاک
چون مهی افتاده لیکن چاک چاک
شد پیاده آن شه بحر وجود
چون مصلّائی که آمد در سجود
همچو گل در بر گرفتش آن زمان
گفت از داغ تو گشتم ناتوان
خیز یکبار دگر ای نوجوان
بین که بابت گشته در آه و فغان
ناگهان آن خسرو کون و مکان
دید اکبر رفته از دار جهان
ای سگ درگاه شاه کربلا
زن به سر "رونیزی" غم مبتلا
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....