زبان حال حضرت زینب س
زبان حال حضرت زینب س
زینب چو دید جسم حسینش به روی خاک
بگرفت روی دست چو قرآن چاک چاک
گفت ای عزیز فاطمه نور دو عین من
بنگر که گشته اهل و عیالت ز غم هلاک
یادم نمیرود ز جفای مخالفان
این جسم نازنین تو در دشت هولناک
روی زمین فتاده چو ماهی به بحر خون
ای نونهال فاطمه روحی لهُ الفداک
چون چاره نیست ای گل بستان احمدی
من میروم به کوفه چو با قلب دردناک
رو کرد در مدینه بگفتا به جد خویش
بنگر حسین برابرِ خورشید تابناک
نی در بدن لباس و نه در سر عمامه ای
نی بر تنش کفن که سپارند او به خاک
رو کرد در نجف به سوی باب خود علی
گفتا که یا علی بنگر زینبت هلاک
"رونیزیا" تو چون سگ درگاه زینبی
این افتخار هست تو را روز هولناک
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....