زبان حال حضرت کلثوم سلام الله علیها
زبان حال حضرت کلثوم س با برادرش اباعبدالله ع
کلثوم زار بینوا با حالت مضطر
گفتا به شاهنشاه دین ای خسرو خاور
در کربلا من بی کس و بی یار و هم یاور
برگو چه سازد خواهرت با فرقۀ کافر
از یک طرف این کشتگان با ماه تابانی
از یک طرف این کودکان با آه و افغانی
از یک طرف سجاد بیمارم چو زندانی
هر دم زند دست الم بر سینه و بر سر
بنگر دمی در قتلگه ای زادۀ زهرا
اکبر فتاده بر زمین همچون گل رعنا
قاسم یتیم مجتبی شد خون به دست و پا
گشته جدا دست از تن عباس نام آور
اندر مدینه فاطمه باشد علیل و زار
در کربلا اهل و عیالت بی کس و افگار
در راه شام و کوفه با این فرقۀ کفار
برگو که باشد همسفر با زینب مضطر
در کربلا چون عصر عاشورا بپا گردید
جن و ملک گریان به شاه کربلا گردید
"رونیزی" محزون از این غم در نوا گردید
بر سر زنان زاری کنان با حالت مضطر
اللهم
صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم ذریّه یعنی = نسل،
فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات