زبان حال حضرت زینب کبری س
زبان حال حضرت زینب کبری س *************
به دشت کرببلا گفت زینب محزون
به ابن سعد لعین دغا که ای ملعون
فلک نموده مرا بی برادر و مضطر
ستاده ای و نظر میکنی در این هامون
توئی عرب به کجا رفته غیرت عربی
ببین تو سبط پیمبر میان لجّۀ خون
ندانم آه به پاسخ چه گفت زینب را
که گشت دختر زهرا در آن مکان دلخون
دو دست بر سر و فریاد یا حسینا زد
روان به سوی خیام حرم شد آن محزون
بگفت بی کس و مضطر شدم در این وادی
کجا روم چه کنم ای خدا شدم مجنون
زمین کرببلا گشت آن زمان لرزان
گرفت قرص قمر آسمان ز غم گلگون
طلوع کرد مهی بر فراز نیزه که او
نظاره داشت به اهلِ حریمِ دل پر خون
زبان حال چنین گفت زینب مضطر
که خاک غم به سر خواهرت شده اکنون
کجاست جد و پدر تا که حال ما نگرد
تمام بی کس و بی یاور و برادر چون
نگر به حال یتیمان خود تو یا زهرا
ببین که زینب تو میرود سفر همچون
روم به کوفه و شام خراب ای مادر
ز دشت کرببلا این زمان شوم بیرون
بس افتخار نما در جهان تو "رونیزی"
که نوحه گر به حسینی و زینب محزون
اللهم
صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم ذریّه یعنی = نسل،
فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات