زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها
زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها
گفت زینب بر سر نعش برادر
کِای عزیز فاطمه سبط پیمبر
من چه سازم با یتیمان تو جانا
در اسیری با سپاه قوم کافر
یک طرف باشد هیاهوی لعینان
یک طرف طفلان زند بر سینه و سر
یک طرف رأس جوانان بر سر نی
یک طرف زنها نمایند خاک بر سر
عابدینم چون اسیر و دست بسته
اهل بیتت جمله گشته خوار و مضطر
همسفر با من که باشد در ره شام
جز سنان و خولی و هم شمر کافر
جان خواهر ای غریب تشنه کامم
میروم یکدم سر قبر پیمبر
گویمش جسم حسینت غرق خون شد
در زمین کربلا شد بی برادر
گو به زهرا مادرم یکدم نظر کن
بر من و کلثوم و لیلای مکدر
روز اول قسمت زینب چنین شد
تو شهید و من اسیر قوم کافر
عزت زینب تو رفتی من رسیدم
ذلت و خواری دمادم در برابر
صوت قرآنت رسد بر گوش من چون
با فغان و ناله گویم ای برادر
کو علمدار سپاه و لشکر تو
کو علی اکبر چه شد شهزاده اصغر
کاش بودم کور ای جان عزیزم
تا نبینم جسم تو در خون شناور
هست "رونیزی" سگ کوی تو شاها
یا حسین ای پادشاه روز محشر
اللهم
صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم ذریّه یعنی = نسل،
فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات