زبان حال حضرت زینب الکبری س
زبان حال حضرت زینب الکبری صلواةالله علیها *********
گفت زینب به حسین ای شه خونین کفنم
چشم بگشا و ببین رفته برون جان ز تنم
جسم صد چاک تو ای نوگل باغ زهرا
گشته آغشته به خون ای گل نسرین بدنم
شه گلگون کفنم زینب آغوش نبی
خواهرا بهر تو من چاک زنم پیرهنم
میروم شام خراب و تو در این دشت بلا
مانده ای خسرو بی یاور و غسل و کفنم
از ازل بود چنین قسمت زینب با تو
من اسیر و تو شوی کشته و من سینه زنم
غرق در لجّۀ خون جسم عزیزان یکسر
اکبر و قاسم و هم اصغر شیرین سخنم
دست عباس علمدار جدا از پیکر
وای بر حال من ای شاه جدا سر ز تنم
خاک عالم به سرم جان برادر رفتم
لیک من با سر تو همسفرم
ای شه دین بنگر حالت "رونیزی" را
کربلا آیم و بیرون برود جان ز تنم
اللهم
صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم ذریّه یعنی = نسل،
فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات