زبان حال جبل الصبر حضرت زینب س
زبان حال جبل الصبر حضرت زینب س ****************
بگفتا بلبلی با گل به گلزار
که از بوی تو هستم مست و هشیار
اگر روزی شوی افسرده از غم
شوم من بی کس و یار و مددکار
مکن ترک وصالم ای گل من
که از هجر تو میگردم بسی خوار
اگر باشی کند شوق جمالت
دمادم چهچه زن ما را به گلزار
از آن ترسم که روزی از غم تو
نشینم در خرابه رو به دیوار
چه سازم آن زمان از هجر رویت
کنم زاری نباشد چاره در کار
گهی بر سر زنم گاهی به سینه
گهی برگ تو را گیرم به منقار
اگر صیدم کند صیاد دوران
شود ویرانه چون خاری مرا یار
جوابش داد گل کِای بلبل من
مخور غم چون خزان آید به گلزار
تمام شاخ و برگم را بریدند
گرفتارم به ظلم و بر خس و خار
یکایک غنچه ها پرپر شد از غم
نباشد چاره ای جز دیدن یار
روم درد دلم بر باغبانم
بگویم تا مرا گردد پرستار
تو ای بلبل برو سوی گلستان
تمام غنچه ها را شو تو غمخوار
تو "رونیزی" نوا کن همچو بلبل
که شد فصل خزان گل به گلزار
اللهم
صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم ذریّه یعنی = نسل،
فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات