زبان حال امام حسین ع با علمدار کربلا
زبان حال امام حسین ع با علمدار کربلا
شه کرببلا گفتا به عباس دلاور چون
که باید ای برادرجان من و تو اندر این هامون
به راه حق شود پامال جسم نازنین ما
ولی زینب اسیر و بی کس و حیران و هم دلخون
تو ای میر غضنفر فرّ، روان شو جانب لشکر
بگو ای فرقۀ کافر که مهمانی بود همچون
مهیا شد علمدار حسین چون حیدر ثانی
به بر مشک و به کف خنجر ولی آن شه بسی محزون
به خود میگفت کِای عباس نباشد زندگی دیگر
سزاوار تو در دنیا که اکبر غوطه ور در خون
سکینه دمبدم آید ز بهر قطرۀ آبی
بگوید کِای عمو سقای طفلانی در این هامون
تمام کودکان از تشنگی رفتند از دنیا
رسان یک جرعۀ آبی به ما ای عمّ دل پر خون
تو را بس آرزو در دل اَیا "رونیزی" عاصی
روی در کربلا یکدم کنار علقمه همچون
اللهم
صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم ذریّه یعنی = نسل،
فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات