زبان حال امام حسین ع با حضرت زینب س
زبان حال امام حسین ع با حضرت زینب س
شه دین گفت به زینب که اَیا خواهر من
یکدم از خیمه برون آی گل سیمین بر من
با تو گویم سخن ای عصمت کبرای بتول
چون توئی خواهر و هم مادر غم پرور من
آور آن پیرهن کهنه که سازم کفنم
تا نیارند برون قوم دغا از بر من
یاورانم همگی غرقه به خون گردیدند
هم علمدار رشید و علی اکبر من
میروم جانب میدان و نمیبینی تو
بار دیگر بجز از نوک سنان این سر من
بهر یک قطرۀ آبی تو ندیدی چون شد
در تلذّیِ فغان بود علی اصغر من
میروی کوفه و منزلگه تو زندان است
لیک در منزل خولی سر بی پیکر من
روبرو میشوی با ابن زیاد ملعون
صبر کن چون که زند چوب جفا بر سر من
شام در کوچه و بازار کنی گردش چون
بر سر هر گذری عابد غم پرور من
تن تبدار و غل و جامعۀ جور یزید
روبرویش چو خورد چوب لب اطهر من
کافر و گبر و یهودی همه گویند مزن
مستمندانه تو با دختر مه پیکر من
آن زمان فاطمه گریان شود و ناله کند
به غریبی تو ای زینب غم پرور من
در خرابه چو روی طفل صغیرم دریاب
که رقیه برسد نیمه شبی در بر من
گر تو خواهی بروی کرببلا "رونیزی"
دست زن دامن شه زاده علی اکبر من
اللهم
صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم ذریّه یعنی = نسل،
فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات