ذکر مصیبت در آغاز محرم
ذکر مصیبت در آغاز محرم
محرم آمد و دلها سراسر بادۀ غم شد
تمام عالم کون و مکان در آه و ماتم شد
بنال ای بلبل بیدل خزان شد گلشن زهرا
به دشت کربلا زینب اسیر و همسر غم شد
محرم آمد و گلها یکایک گشت افسرده
تمام باغ و صحرا و بیابان جمله در هم شد
محرم آمد و شد کربلا منزلگه خوبان
حسین و یاورانش جملگی در حال محرم شد
علمدار حسین دستش جدا گردید از پیکر
زمین و آسمان لرزان ملک در شور و ماتم شد
محرم آمد و شهزاده اکبر عازم میدان
که گریان از غمش گویا خلیل و نوح و آدم شد
چو قاسم تازه داماد حسن آن نوگل رعنا
مبدل بر عزا عیشش، حنایش رنگ از دَم شد
حسین شد عازم میدان و زینب بهر او گریان
ولی در خیمه زین العابدین همدرد با غم شد
زنان و دختران یکسر چو بلبل در نواخوانی
ز تاب تشنگی فریاد و واویلا دمادم شد
نمیدانم چه گویم از گلوی نازک اصغر
که پیکان اجل آمد به آن شهزاده همدم شد
دو طفل نازپرور از حسین در روز عاشورا
به زیر بوتۀ خاری بمرد و همسر غم شد
بزن بر سر نوا کن همچو نی "رونیزی" مضطر
تمام آل پیغمبر سوار ناقۀ غم شد
اللهم
صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم ذریّه یعنی = نسل،
فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات