در فضیلت و مصیبت حضرت اباعبدالله ع
در فضیلت و مصیبت حضرت اباعبدالله ع *********
ای شه دین خسرو کون و مکان
یا حسین ای ساقی میخوارگان
هر که نوشد می ز دستت یا لبت
میشود در هر دو عالم کامران
جرعه ای دادی به هفتاد و دو تن
هر یکی شد چون مهی در آسمان
باز دادی قطره ای بر زینبت
شد به عالم پادشاه صابران
نور حق شد جلوه گر از روی تو
در همان ساعت که گشتی خون تپان
یادگار مصطفی ای نور عین
دین حق از خون تو شد گلستان
گر نبودی تو نبد دینی بجا
گشتی اندر گلشن حق باغبان
نونهالانی به دشت کربلا
در ره دین شد چو گلزار جنان
مصطفائی مرتضائی مجتبی
بلکه هستی جملۀ پیغمبران
هر که باشد منکر این گفتگو
روبرو آید نماید امتحان
هر چه آثار است از نور تو هست
در تمام عالم کون و مکان
هر کسی رو آورد در هر کجا
عاقبت سوی تو دارد الامان
خاک پای یاورانت جملگی
تاج باشد بر سر افلاکیان
من ندانم از چه رو ای شاه دین
این ستم کردند ناحق کوفیان
آب را بستند بر یاران تو
ای دریغ از کودکان ناتوان
رأس تو بر نی دمادم جلوه گر
سورۀ کهف و رقیمش در بیان
گه تنور و گه به دیر و گه به طشت
گاه در بزم یزید و خیزران
اهل بیت نازنینت از جفا
گشت در ویرانه آنها را مکان
کربلا تا کوفه و شام خراب
عابدینت بود چون نضّارِگان
دست عباس علمدارت ز کین
شد جدا از تن چو شاخ ارغوان
فرق اکبر آن جوان نازنین
شد دوتا و چشم لیلا خونفشان
بلبل گلزار زهرا اصغرت
شد گلویش پاره از تیر و سنان
قاسم آن درّ یتیم مجتبی
شد تنش پامال سم مرکبان
مات و حیران زار و سرگردان ز غم
زینبت اندر میان کوفیان
گفت با شمر لعین بی حیا
صبر کن یکدم تو ای ظالم چنان
تا ببینم بار دیگر روی او
بوسه بر رخسار او سازم عیان
ناگهان گفتا شه دنیا و دین
خواهرم زینب تو برگرد این زمان
رفت زینب لیک طرز قهقرا
دید میلرزد زمین و آسمان
ای سگ درگاه شاه کربلا
شو تو "رونیزی" ز غم اندر فغان
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
نضّارِگان(بیمارزمینگیر)