شهادت امام حسن مجتبی ع
شهادت امام حسن مجتبی ع
ایدل بیا که گشت مصیبت ز تو بپا
ماهی به بحر گریه کند مرغ در هوا
مسموم شد ز بهر جفا مجتبی حسن
نور دو چشم فاطمه فرزند مرتضی
از غم تمام کون و مکان گشته نوحه گر
جن و ملک وحوش و طیورند در نوا
برخاست نیمه شب ز عطش آن امام دین
بر کوزه برد لب که ز غم گشت مبتلا
نوشید آب و خواند به بر زینب حزین
گفتا که خواهرم به حسینم بگو بیا
زینب دوید و گفت به سلطان دین حسین
برخیز تا رویم به بالین مجتبی
آمد حسین و دید چو حال برادرش
زد بر سر و بگفت برادر چه شد تو را
فرمود هرچه بود در این آب کوزه بود
زد آتشم به جان و روان جمله سر به پا
شد با خبر چو آل بنی هاشم آمدند
اطراف بسترش همگی از ره وفا
بوسید دست ماه بنی هاشم و بگفت
دارم وصیتی بنما گوش یا اخا
گردد حسین من چو گرفتار کوفیان
زینب شود اسیر از آن قوم بی حیا
آن روز روز یاری و غمخواری تو هست
پروانه وار دور حسینم کمک نما
آندم بخواند قاسم و گفت ای عزیز دل
افتاد چون گذار تو در دشت نینوا
بنمای جان خویش فدای عموی خود
آندم که گشت بی کس و بی یار و اقربا
گفتا به شاه تشنه لبان کِای برادرم
شد موسم فراق و ملاقات در جزا
خاموش گشت بلبل گلزار احمدی
شهر مدینه یکسره شد همچو غم سرا
بر غربتش تمام جهان بود در فغان
یکدم بیا نگر تو به مظلوم کربلا
جسم عزیز او به روی خاک بی کفن
افتاده تا سه روز چو پامال اسبها
زینب چو دید پیکر گلگون عذار او
رو کرد در مدینه بگفتا به مصطفی
بنگر که این حسین تو در خون شناور است
از ظلم کوفیان ستمکار بی حیا
میکن تو افتخار که در روز بازخواست
"رونیزیا" توئی سگ درگاه مجتبی
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....