در میلاد کریم اهلبیت ع***********
در میلاد کریم اهلبیت ع***********
سبط اول حجت دوم شه سوم حسن
در کسا آمد چهارم عصمت آن پنج تن
در شباهت چون پیمبر در شهامت چون علی
در سخاوت به ز ابراهیم جدّ خویشتن
از ملاحت صد هزاران یوسفش در چاه بود
وز فصاحت ثانی قرآن به پیش اهل فن
حلم او چون کوه بودی کوه در پیشش چو کاه
سبزی رخسار او دائم چو گل اندر چمن
قدرت او قدرت حق شوکت او چون نبی
صولتش همچون علی حشمت سلیمان زمن
بود اندر بُردباری صد چو ایوبش غلام
معجزاتش بر کلیم و بر مسیحا شعله زن
مادرش زهرای اطهر باب شاه لا فتی
جد اعلایش پیمبر صاحب جود و سخن
هست افزون تر مقامش از تمام اولیا
او صبا را هست سرور آن گل نسرین بدن
هفتم ماه صفر چون جعدۀ ملعونه شد
باعث قتل امام مجتبی یعنی حسن
نیمه شب برخاست آن شه تا کند رفع عطش
سوزشی افتاد از ناف و گلو تا در دهن
گفت با زینب که ای خواهر حسینم را بگو
تا بیاید در برم ایندم شه گلگون کفن
رفت زینب بر سر بالین شاه کربلا
گفت برخیز و ببین جان برادر حال من
چون شه گلگون کفن دید آن شه خونین جگر
از گلو آمد برون خون شد فرو اندر لگن
زد به سر گفت ای برادر جان من قربان تو
میروی تو میشوم بی کس در این دیر کهن
خواست نوشد آب را دستش گرفت و گفت چون
این نصیب تو نباشد گشته قسمت بهر من
آب تو از نیزه و شمشیر و خنجر میدهند
عصر عاشورا که میگردی غریب و بی کفن
من به بستر سر به دامان تو دارم این زمان
لیک اندر کربلا گردد سر تو بی بدن
وقت جان دادن تو هستی بر سرم با صد فغان
ای برادر روز عاشورا شوی صد پاره تن
حیف در کرببلا من همره تو نیستم
تا کنم قربان تو دست و سر و جان و بدن
قاسمم همراه میبَر تا به جای من شود
غوطه ور در خون و گردد خلعت شاه زمن
اهلبیتم میسپارم این زمان بر دست تو
کن پرستاری برادر جملگی از مرد و زن
بود در دنیا غریب و موقع رفتن غریب
آه از آن ساعت که آمد تیرهایش بر کفن
لیک شاه دین حسین آن خسرو لب تشنگان
با تن عریان میان آفتابش شد وطن
هرچه خوار و روسیاهی در جهان "رونیزیا"
چون سگی رو کن به درگاه شه خوبان حسن
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....