میلاد مولا علی ع،،،،،دوبیتی،،،،،،،،،،
دوبیتی در میلاد مولا علی ع********
ساقی بریز باده که فصل بهار شد
بلبل به باغ چهچه زنان چون هزار شد
قمری به دشت و کبک سوی کوهسار شد
شاهین حق به کعبۀ حق رهسپار شد
روئید نسترن گل نرگس شکفته شد
اسرار حق به برگ ریاحین نهفته شد
کون و مکان ز شوق چنانی که گفته شد
باطل فرو نشست که حق برقرار شد
گویم خلیل نی نه مسیح و نه آدم است
این هر سه پیش او چو غلامان و خادم است
رونق گرفت کعبۀ شیطان چو نادم است
میلاد شاه هر دو جهان آشکار شد
ایدل بیا که موسم شادی شد و طرب
برگیر کام خویش تو از خوشۀ عنب
چون روزه دار منتظر دانۀ رطب
گویا ندا ز جانب پروردگار شد
ای یار با وفای پیمبر خوش آمدی
ای لاله رخ بسوی صنوبر خوش آمدی
از پیش دوست جانب دلبر خوش آمدی
چشمم سفید در رهت از انتظار شد
ای سرور خلایق و خلاق را ولی
نام تو مشتق است ز اعلاء تا علی
در دیده ها نهانی و اما به هر دلی
با بودن ولای تو اش کامکار شد
در وصف تو خدای جهان گفت هل اتی
بر تارک تو تاج تبارک و اَینما
والیل زلف و روی تو گردید والضحی
جبریل از وجود تو در افتخار شد
چون اختر جمال تو شاها ظهور کرد
خورشید و ماه از رخ تو کسب نور کرد
موسی نیاز خود به تو در کوه طور کرد
یوسف تو را بخواند ز زندان کنار شد
شاها به کرببلا تو نبودی که بنگری
بر زینبت گذشت چسان بی برادری
میگفت و میگریست دمادم به دختری
کِای عمه روز ما ز جفا شام تار شد
فریاد از آن دمی که علی اکبر جوان
از صدر زین فتاد به خون غوطه ور چنان
گفت ای پدر بیا که شدم زار و ناتوان
اندر فراق روی تو قلبم فگار شد
آمد حسین و دید علی گشته غرق خون
از دل کشید آه که شد از غمش فزون
گفتا علی تو رفتی و باب تو ماند چون
تا روز حشر این دل من داغدار شد
آمد سکینه خدمت سقای کربلا
خشکیده مشک بر کف و جاری ز دیده ها
گفت ای عمو نگر تو به اطفال بی نوا
از تشنگی رقیه ز غم بی قرار شد
عباس گفت کِای گل نسرین عذار من
برگرد رو به خیمه تو ای گلعذار من
من میروم تو باش دمی انتظار من
بگرفت مشک و سوی حسین رهسپار شد
گفت ای عزیز فاطمه ای شاه انس و جان
یک دم نظر نما تو برادر به کودکان
از سوز تشنگی همه گردیده ناتوان
عباس زین مصیبت عظمی فگار شد
ای پادشاه کشور ایجاد الدخیل
آن دم که میرسد به دلم بانگ الرحیل
"رونیزی" است بر در تو چون سگی ذلیل
بنگر که از گناه بسی خوار و زار شد
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....