معاد در رستاخیز
معاد در رستاخیز
ایدل همه رفتند تو هم میروی از پی
افسوس که عمرم همه در جهل بشد طی
هر لحظه بُدم منتظر یار سبک روح
تا در بر من آید و شاید دهدم می
آن روز که تقدیر شد از آمدن او
در خواب فرو رفتم و غفلت ز پیاپی
بیدار چو گشتم اثر از یار ندیدم
بی خود شدم از خویش و زدم از عقبش هی
هرچند که فریاد زدم سود نبخشید
گفتا که گذشت آذر و نوبت شده بر دی
هر تخم که کشتم همه بی برگ و بر آمد
چون فصل زراعت نبدم مطلع از وی
یکدم نظری کن بنگر دیر کهن را
چون کرد به کاووس و به شیرویه و با کِی
رفتند یکایک همه با حال پریشان
با قلب پر از حسرت و با ناله چنان نی
راهی است پر از خوف و خطر توشه فراوان
خواهی که رسی منزل و مرکب نشود پی
این توشه بود حب علی در دم آخر
مسرور کسی هست کزین جام خورد می
گر لطف خدا شامل من گشت بگویم
لعنت به کسی باد که او در طمع ری
آمد به صف کرببلا آن سگ ملعون
بنمود سر خسرو دین را به سر نی
زینب به سر و سینه زنان گشت در آن روز
گفتا که برادر شدم از هجر رُخت طی
ای کلب سر کوی حسینی تو شب و روز
"رونیزی" مضطر بنما ناله چو نی هی
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....