معاد و معرفت نفس
معاد و معرفت نفس
فاش میگویم که خلاق جهان
بود منظورش ز خلق انس و جان
اولین مقصود او بد معرفت
تا تو گردی در اطاعت کامران
ای که خود را تا کنون نشناختی
تو به دنیا دین و دل دادی مکان
با کسانی که بدی کارش به شکر
همچو شمشیران زدی فرق روان
جسم و جان از بهر کار و امر او
چشم بهر دیدن حق شد عیان
با دو پائی که رود راه یقین
جاده را کج کردی و گشتی بَدان
شامه آمد بشنود بوی بهشت
نی که باشد در جهنم خالدان
دست بهر دادن راه خدا
بر بدن مأمور شد اندر جهان
خلقت خود را نظر کن لحظه ای
تا ببینی که چه بودی و چسان
گفت "رونیزی" که در این غم سرا
خلقت ما بود بهر امتحان
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....