مادر مهربان ***********************
********مادر مهربان *********
ای مادری که شیرۀ جانت مکیده ام
باشد روا که پا بنهی بر دو دیده ام
شبها نخفته تا به سحر همچو پاسبان
در زیر سایه ات همه دم آرمیده ام
حاجات خویش هیچ ندانستمی ولی
لطف تو بود شامل هرگونه ایده ام
بهر دفاع از مگسی قدرتم نبود
اینک چو بلبلی به گلستان پریده ام
بس رنجها ز من به تو آمد در این زمان
ای گلبن سعادت و محنت کشیده ام
هر گاه که خواب نیامد به چشم من
آوای لای لای تو را می شنیده ام
من طوق طاعت تو به گردن نهاده ام
فرض اوامر تو ز قرآن شنیده ام
با هر دو دست بسته بدم در قُماط لیک
خوشدل بدم به دامن تو قد کشیده ام
دارم یقین اگر تو نباشی ز من رضا
مهر تو داده قهر خدا را خریده ام
باشد امید تا که کنی عفو در قصور
آخر تو مادری و مَنَت نور دیده ام
امر خدا و مهر تو با شیر شد عجین
الحق محبت تو به دل برگزیده ام
دارم خبر بهشت بود زیر پای تو
این پای را گذار به سر و هم به دیده ام
"رونیزی" است در نظر همچو مادری
آن هدهدی که پیش سلیمان پریده ام
"رونیزیا" خموش که باشد مقام او
بالاتر از تصور تو اینکه دیده ام
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....