میلاد امام رضا ع
میلاد امام رضا ع
ایدل بیا که نوبت شادی فرا رسید
از هر طرف رسید به گوش مژده و نوید
بنگر که باد رحمت حق بر چمن وزید
میلاد ثامن الحجج از نور شد پدید
بر افتخار و حرمت ذیقعده شد مزید
حوران تمام آمده از شوق در عجب
نوشند می نه می که بود از می عنب
لبها چو غنچه باز به شیرینی رطب
لاهوتیان به شادی و لاهوت در طرب
قمری به نغمه خوانی و طاووس آرمید
صحرا و کوه و دشت و دمن گشته لاله زار
در جلوه نرگس آمد و شد لاله داغدار
طوطی شکرفشان شده در چهچه چون هزار
بلبل بیا که گشته گلستان ز نو بهار
ساقی بریز باده که گردیده روز عید
نوح و خلیل بر در او گشته جانفشان
خضر و شعیب و یونس و الیاس بندگان
یعقوب از فراق جمالش کند فغان
یوسف بود به درگه حسنش چنان شبان
خورشید در مدار ز جنبش بیارمید
غلمان و حوریان همه چون بنده بر درش
پروانه وار طواف نمایند بر سرش
صد همچو آدم است به دوران قلندرش
این افتخار بس که نبی جد انورش
فرمود پارۀ تن من هست آن سعید
ما را نیاز نیست به شب نور ماهتاب
طالع ز لطف حق شده امروز آفتاب
طه نسب هزار چو جبریل در رکاب
در حیرتم چگونه کنم وصف آن جناب
جائی که مرتضی به ولایش دهد نوید
خورشید و ماه پرتوی از نور او عیان
یوسف بود به درگه او همچنان شبان
خضر و شعیب و یونس و الیاس بندگان
یعقوب گشته بر در او همچنان شبان
نوح و خلیل ز پرتو لطفش بیارمید
شد جلوه گر ز لطف خدا مظهر خدا
دارد ز جد خویش به سر تاج اَینما
قرآن نموده وصف جلالش به هل اتی
از مقدم شریف علی پور مرتضی
بر لاله زار ژالۀ رحمت همی چکید
آمد ز نو گلی ز گلِستان احمدی
نسل خلیل و بلبل بستان احمدی
علمش بود ز چشمۀ دریای سرمدی
آن خسروی که صادق آل محمدی
فرمود اوست جمله مهمات را کلید
آمد شهی که طاعت او فرض در جهان
بر حق و بر بشر شده هنگام امتحان
سرها ز غرفه کرده برون جمله قدسیان
در گلستان حق که گلی بود در نهان
امروز جلوه کرد و به بازار حق رسید
والشمس پرتوی است ز انوار روی او
والیل آیتی است ز یک تار موی او
دست نیاز عالم امکان به سوی او
دشت و دمن تمام معطر به بوی او
آب حیات ز لب او قطره ای چکید
به به از این جمال و جلال خصال او
نبود کسی به عالم امکان مثال او
مبهوت شد تمام جهان از کمال او
شیث و انوش و سام بود چون هلال او
در بارگاه اوست چو میکال زر خرید
ایدل بیا بیا که جهان جمله با صفا
گلها شکفته گشته و گلزار دلربا
جانا غمین مباش که در عرصۀ بقا
هر کس که با ولای علی موسیِ رضا
باشد به روز حشر بدان اوست رو سفید
شاهی که بر تمام جهان هست مهربان
ماهی که در زمین شده چون شمع آسمان
شاهی که در زمین خراسان شدش مکان
ماهی که روشنائی او گشته جاودان
کو را خدای با نظر لطف آفرید
ملک و ملک تمام ثنا خوان به هر گذر
موسی به کوه طور و مسیحا به مهد ذر
موسی ابن جعفر است بسی شاد زین پسر
در بر گرفت همچو گلی لعل در گهر
بوسید ابروان و دو چشم و لبش مکید
با این جلال و مرتبه آخر غریب شد
از شهر خویش دور و همی غم نصیب شد
زهر جفا به کام شریفش طبیب شد
گریان جواد فاطمه چون عندلیب شد
گردید او ز زهر جفا عاقبت شهید
اما هزار حیف که جدش به کربلا
گردید کشته از ستم قوم بی حیا
فرمود ای گروه منم سبط مصطفی
کشتید گرچه اکبر و عباسم از جفا
گردیده اصغرم ز عطش زار و نا امید
ای نور چشم فاطمه ای حجت خدا
ای خسروی که حلم تو باشد چو مجتبی
ای معدن کرامت و ای قلزم حیا
"رونیزی" است کلب درت ای شاه دین رضا
یا ثامن الائمه نظر کن به این پلید
.....
"رونیزی" است کلب درت با دو صد نوا
یا ثامن الحجج به تو دارد بسی امید
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....