ای محرم***************
ای محرم************
ای محرم آمدی با اضطراب
دختر زهرا ز غم شد دلکباب
ای محرم آمدی با صد فغان
گشت زینب خوار و زار و ناتوان
ای محرم آمدی با صد شتاب
شد خزان گلزار باغ بوتراب
ای محرم آمدی کردی جفا
با علیّ اکبر گلگون قبا
ای محرم آمدی فصل خزان
تشنه لب شد کشته شاه انس و جان
ای محرم گویمت با صد نوا
دست عباس از تن او شد جدا
ای محرم آمدی برگو چرا
پاره کردی حلق اصغر از جفا
مادرش را از غمش کردی حزین
روز و شب گریان بود آن نازنین
قاسمش از کین نمودی پایمال
نوعروس او ز غم شد پر ملال
ای محرم آمدی با ظلم و کین
قامت حُر را فکندی بر زمین
شکوه ها دارم ز دستت با نوا
زانچه کردی در زمین کربلا
ای محرم گر نمائی التفات
شکوه ای دارم من از دشت فرات
در کنارش خسرو آزادگان
تشنه لب جان داد و شد بس ناتوان
کودکانش از عطش در هر کنار
همچو بلبل چهچه زن در مرغزار
آن یکی میگفت بابا العطش
دیگری از تشنگی در حال غش
وامصیبت در زمین کربلا
شد چه ها با زینب غم مبتلا
یک طرف داغ جوانان رشید
یک طرف اطفال زار و نا امید
هست "رونیزی" به درگاه حسین
همچو کلبی دمبدم در شور و شین
اللهم
صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم ذریّه یعنی = نسل،
فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات