امام عصر ع****************مخمس به غزل حافظ
امام عصر ع ************** مخمس به غزل حافظ
میرسد هر لحظه بانگ الرحیل
گوش دل کر گشته از این قال و قیل
در کجا هستی اَیا نور خلیل
ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل
سلسبیلت کرده جان و دل سبیل
بنده ای از بندگانت در ازل
بودم اینک آمدم بهر عمل
دستگیری کن تو ما را العجل
عقل در حسنت نمیباید بدل
طبع در لطفت نمیبیند بدیل
گر رسم اندر حضورت بی تعب
یا خورم از شکرستانت رطب
احتیاجی نیست بر آب عنب
سبزپوشان خطت بر گرد لب
همچو مورانند گرد سلسبیل
هست امیدم بگیرم توشه ای
از گلستانت بچینم خوشه ای
بهر اوراقم تو داری پوشه ای
ناوک چشم تو در هر گوشه ای
همچو من افتاده دارد صد قتیل
هر کجا باشی تو آنجا گلشن است
سنبل و نسرین و عود و لادن است
در فراقت روح، خارج اَز تن است
یا رب این آتش که بر جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خلیل
آن که باشد در جهان چون باغبان
کی شود آید به سوی بوستان
دفع سازد شر این اهریمنان
من نمی یابم مجال ای دوستان
گرچه دارد او جمالی بس جمیل
ای فلک خرگاه خالی از مجاز
رو به درگاه توایم اندر نیاز
از کرم فرما تو ما را سرفراز
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
یاد می آید مرا در هر فراز
از حسین آن خسرو ملک حجاز
زینبش گفت ای غریب دلنواز
شاه عالم را بقا و عز و ناز
باد و هر چیزی که باشد زین قبیل
وامصیبت آن شه گلگون عذار
شد به دشت کربلا بی غمگسار
هست "رونیزی" چو کلبی شرمسار
حافظ از سرپنجۀ عشق نگار
همچو مور افتاده اندر پای پیل
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....