**یا امیرالمؤمنین ع**
**میلاد امیرالمؤمنین ع**
نیمۀ ماه رجب شد شیعان
عالم امکان سراسر گلستان
چهچه زن بلبل که آمد نوبهار
طوطی و طاووس و هدهد نغمه خوان
صندل و سرو و صنوبر کاج و عود
کبک و دراج و هما با قمریان
نرگس و نسرین و یاس و یاسمن
لاله و ریحان بنفش و ارغوان
عالم لاهوت در مدح و ثنا
عطر افشان گشته بر ناسوتیان
فاطمه بنت اسد از لطف حق
درد زائیدن گرفتش ناگهان
سوی کعبه گشت آندم رهسپار
جای دادش خالق کون و مکان
کعبه آندم رونقی از سر گرفت
شد تولدگاه شاه انس و جان
مژده یاران گشته میلاد علی
جانشین خاتم پیغمبران
تا سه روز و شب شد آنجا معتکف
بود او مهمان خدایش همزمان
روز سوم از حرم آمد برون
داشت طفلی در بغل چون مهوشان
رو به درگاه الهی کرد و گفت
نام این نوزاد بنما خود بیان
وحی شد از جانب رب جلیل
نام او را کن علی شیر ژیان
شد خرامان سوی بیت مصطفی
گفت آوردم برایت ارمغان
احمدش بگرفت و بوئیدش چو گل
بوسه زن گردید هر دم بر لبان
گفت پیغمبر که ای نور بصر
قرة العین من ای آرام جان
گو چرا دیر آمدی اندر برم
در کجا بودی تو این دور و زمان
چشم را بگشود روی عقل کل
دست بسته روی دامانش چنان
بلبلی بر شاخ گل بگرفت جای
چهچه زن شد او به شاخ ارغوان
گفت بودم همره نوح نجی
کشتی او را شدم چون بادبان
همره جدم خلیل بی خلل
رفته ام در آتش نمرودیان
همره موسی بدم در رود نیل
غرق شد چون لشکر فرعونیان
من انیس و مونس یوسف شدم
هم به چاه و راه و خلوتگاه آن
باز بودم همره عیسی مسیح
گشت در گهواره او صاحب بیان
روز و شب دنبال تو می آمدم
تا رسم در خدمتت چون بندگان
دست بسته آمدم اینک حضور
کن قبولم ای شه کون و مکان
بوده باشم من تو را همچون غلام
روز و شب بر درگهت چون پاسبان
هر چه فرمایی اطاعت می کنم
چون تویی فرمانروای انس و جان
هست "رونیزی" چو کلبی بر درت
یا علی ای خسرو آزادگان
ای ولی مطلق پروردگار
نامدی در کربلا بینی چسان
شد حبیبت بی کس و بی غمگسار
روی دستش اصغر شیرین زبان
شد شهید از ضرب تیر حرمله
مادرش شد از غمش زاری کنان
در حرم شد شورش و غوغا بپا
ناله های کودکان تا آسمان
کلب درگاه شه گلگون قبا
کن فغان "رونیزیا" در هر زمان
گشته میلاد علی شاه جهان
آدم و جن و ملک شادی کنان
مادر عیسی بگفتایش برو
این عبادتگه بود نی زایمان
لیک آندم فاطمه بنت اسد
کعبه جا دادش چنان آرام جان
مظهر لطف خدا شد جلوه گر
در میان قبلۀ اهل نظر
خامه حیران عقل سرگردان شود
چون بود دریای وصفش بی کران
کی تواند کرد وصف روی او
وصف گل باید نماید گلرخان
پس چه گوید این حقیر بی خرد
از کمال و فضل و لطف خسروان
آن که بد استاد جبریل امین
آشکارا هست پیشش هر نهان
آن که در راه خدا انگشتری
داد و حق داد اَینمایش ارمغان
آن که باشد حجت پروردگار
آن که می باشد خدایش میزبان
آن که در زهد و عبادت یکه بود
در ره پیکار حق صد پهلوان
آن که مشکی آب بهر پیر زال
برد و خود را کرد همچون خادمان
این تضاد حسن نبود در کسی
جز علی آن خسرو آزادگان
گویمش حقا ولیِّ حق بوَد
جانشین خاتم پیغمبران
کلب درگاه علی "رونیزی" است
بر در لطفش همه روز و شبان
در شگفتم یا علی با این جلال
نامدی در نینوا جنگ خسان
شد حسینت تشنه لب حر شهید
زینبت گردید از غم ناتوان
اکبر و عباس او در خون عجین
از جفای کوفیان و شامیان
قاسمش در خون خود شد غوطه ور
دید او را چون گلی در خون تپان
زن به سر "رونیزیا" بس کن سخن
گشته زهرا زین مصیبت در فغان
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....