**یا مظلومۀ مرضیه زهرای اطهر س**
**ایام شهادت حضرت مظلومۀ مرضیه زهرای اطهر س**
باز شد ماتم بپا ای دوستان
از غم زهرای اطهر در جهان
عالم مُلک و مَلک یکسر غمین
از فراق روی زهرای حزین
با علی گفت ای پسر عم گرام
با تو دارم این دم آخر پیام
کن حلالم از وفا ای همسرم
می روم پیش پدر هم مادرم
با پدر گویم همی با حال زار
شکوۀ این مردم بی اعتبار
صورتم بابا ز سیلی شد کبود
گوئیا با تو مرا نسبت نبود
چون وَتد در سینه ام بابا نشست
پهلویم آندم ز ضرب در شکست
خانه ام آتش زدند این مردمان
شعله هایش رفت تا در آسمان
محسنم شد کشته طفل بی گناه
بر در و دیوار بردم من پناه
همسرم بردند مسجد بی عبا
با سر و پای برهنه ار جفا
یا علی این کودکان بی نوا
کن پرستاری تو از راه وفا
نور چشمانم حسین و هم حسن
زینب و کلثوم ای فخر زمن
خود مرا غسل و کفن کن یا علی
یاد از درد دلم کن یا علی
نیمه شب بردار جسمم از زمین
تا به تشییعم نیایند مشرکین
پس مرا بسپار خود در زیر خاک
تا ز تنهایی نگردم خوفناک
گاه گاهی بر سر قبرم بیا
چون غریبم بی کسم بی آشنا
ای ولی حق شه کون و مکان
بر سر قبرم دمی قرآن بخوان
گفت با زهرا علی مرتضی
آتشم بر دل مزن ای با وفا
گر ز من خواهند مادر چون کنم
دیدگان از اشک چون جیحون کنم
من پس از تو ای گل سیمین عذار
بایدم نالید در شبهای تار
بر سر قبرت بیایم با فغان
نیمه شب آهسته ای آرام جان
بر مزارت اشک ریزم از جَفون
گر نریزم دل شود لبریز خون
ای عزیز و مونس و غم پرورم
با تن مجروح رفتی از برم
حیف زهرا جان تو بودی نوجوان
از غم رویت علی شد ناتوان
بر علی یاور تو بودی فاطمه
معنی کوثر تو بودی فاطمه
بلبل و گل هر دو هم آواز بود
بلبل افسرده در پرواز بود
ناگهان خاموش شد بلبل ز غم
چشمهایش همچو نرگس زد به هم
شد علی بی همسر و بی غمگسار
ناله سر زد همچو ابر نوبهار
کلب درگاه علی بی واهمه
گو تو "رونیزی" همی با فاطمه
در زمین کربلا آمد حسین
بر سر نعش علی آن نور عین
گفت بابا ای جوان نازنین
رفتی و من بی کس و یار و معین
رو سلام از من رسان بر مادرم
گو که مادر زینب غم پرورم
از غم مرگ جوانان شد حزین
در اسیری میرود با عابدین
دست عباسم شود از تن جدا
قاسمم در خون شود چون طوطیا
خوش بود مادر بیایی کربلا
تا ببینی کودکان بی نوا
کلب درگاه حسین "رونیزیا"
زن به سر گو مهدی زهرا بیا
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
(وتد=میخ)(جفون=پلکهای چشم)(زمن=زمان)