**یا علی ع مولود کعبه**
**میلاد مولود کعبه حضرت علی ع**
مژده ای دل نور حق از لطف حق شد جلوه گر
عالم امکان سراسر غرق شادی زین خبر
وه چو مولودی که تاج اَینما دارد به سر
کی تواند گفت وصف او بجز اهل نظر
زادگاهش کعبۀ حق گشته این فخر بشر
عالم علم لدنی در عبادت بی نظیر
زهد او بی منتها باشد کلامش دلپذیر
علم او چون کوه باشد در شجاعت همچو شیر
عبدِ خالق هست بر خلقِ جهان باشد امیر
او یدالله است و عین الله مافوق بشر
گر نبد او عالمی اندر جهان بر پا نبود
نی بهشت و کوثر و نی آدم و حوا نبود
ور نبد او کعبه و هم مسجد اقصی نبود
گر نبد او نامی از موسی و هم عیسی نبود
ور نبد او نوح در کشتی نمی شد مستقر
لیلة القدر است یا میلاد شاه لا فتی
لیلة البدر است یا انوارِ والشمس الضّحی
این بود پور خلیل الله با صدق و صفا
با خبر از حال هر کس ز ابتدا تا انتها
بوده در معراج روزی با پیمبر همسفر
هست در نقش نگینش قل هوالله احد
در تمام رزمها با نام الله الصمد
برکند سر از تن صدها چو عمر عبدود
هست سردار و سپهدار نبی آن معتمد
این همان باشد که خیبر را کند زیر و زبر
ساکنان عالم لاهوت یکسر در طرب
آمده فرزانه ای امروز از قوم عرب
در میان کعبۀ حق نیمۀ ماه رجب
عالم مُلک و مَلک گردیده یکسر در عجب
کیست این نوزاد یا رب از مَلَک یا از بشر
هست میلاد علی قمری غزلخوان آمده
هدهد از شهر سبا نزد سلیمان آمده
کبک و دراج و هما هر یک شتابان آمده
نرگس و نسرسن و سنبل سوی بستان آمده
ارغوان با لاله یکسر تاج رزینش به سر
وه چو مولودی که گردد حجت پروردگار
وه چو نوزادی که عالم از وجودش برقرار
وه چو مولودی که احمد زو نماید افتخار
زینت افزا از برایش گشته رکن مستجار
مادر گیتی نمی زاید دگر همچون پسر
مورد تقدیر حق شد فاطمه بنت اسد
عکس آن زن کو خدایش گفت حبلٌ مِن مَسَد
حور و غلمان و جنان در شوق و شادی تا ابد
شد خرامان تا به سوی کعبۀ مقصد رسید
الله الله در کنار شمس می باشد قمر
آمد و آمد حضور خاتم پیغمبران
با سلام و تهنیت گفتا که ای شاه جهان
اینک آوردم حضورت همچو موری ارمغان
احمدش بگرفت و بوسیدش لبان و ابروان
دامن ختم رسالت شد برایش مهد ذر
گفت برگو در کجا بودی چرا دیر آمدی
منتظر بودم که اینک همچو شمشیر آمدی
مرحبا صد آفرین با حسن تدبیر آمدی
بر جهان کفر جانا همچنان شیر آمدی
آمدی خوش در برم ای نو نهال پر ثمر
غنچۀ لب را گشود و گفت ای روح و روان
من به دنبال تو بودم می دویدم در نهان
تا رسیدم بر دو راهی قسمتم گردید هان
دست بسته چون غلامی در برت آیم چنان
لطف تو گردد مرا امروز چون تاجی به سر
آمدم من در حضورت تا که دربانت شوم
هر چه فرمایی نمایم تا که قربانت شوم
خادم درگاه تو از بهر فرمانت شوم
بر سر کوی تو هر دم غرق احسانت شوم
چون تو هستی باعث ایجاد خلق و بحر و بر
احمدش فرمود جانا نور چشمانم تویی
جانشین من پس از من ماه تابانم تویی
گلبن باغ حقیقت جان جانانم تویی
روز و شب در هر گلستان مرغ خوشخوانم تویی
بایدت پیمود بعد از من تو راهی پر خطر
هر که در دربار شاه مؤمنان دارد امید
گر طناب و دلو باشد می توان آبی کشید
ور نباشد در جهان باید نشست و لب گزید
با کلاف و ریسمان کی می شود یوسف خرید
یوسفی کو بوده باشد هم طراز و هم قَدر
کلب درگاه تو "رونیزی" نماید افتخار
در مدیحت گفته همچون قطره ای از آبشار
هست امیدش بباری همچنان ابر بهار
لطف و فضل خویش را ای والد هفت و چهار
روز محشر کن کرم ما را بیاور در نظر
یادم آمد کربلا و از حسین و اصغرش
روی دستش چون که شد آغشته در خون پیکرش
وامصیبت چون بگوید حال او بر مادرش
پشت خیمه آمد و گفتا به زینب خواهرش
خواهرم اصغر نموده این زمان عزم سفر
زینبش بگرفت و آمد چون گلی اندر کنار
دمبدم بوسید و بوئیدش به چشم اشکبار
گفت ای جان عزیزم اصغر گلگون عذار
مادرت در خیمه باشد از غمت در انتظار
چون بگویم اصغرم شد کشته در دست پدر
بس کن ای "رونیزیا" زهرا ز غم محزون بود
زین مصببت زینب غمدیده بس دلخون بود
مادرش اندر حرم از هجر او مجنون بود
اصغرش برگشته از میدان چو غرق خون بود
شد سکینه زین غم عظمی همی خونین جگر
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....