یا صاحب الزمان ع***** اشفع لنا فی الدنیا والآخره
میلاد صاحب الزمان ع***** اشفع لنا فی الدنیا والآخره
ای ماه آسمان ولایت خوش آمدی
ای کانِ فضل و جود و عنایت خوش آمدی
ای نونهال باغ هدایت خوش آمدی
ای گلبن درخت درایت خوش آمدی
جانم هزار بار فدایت خوش آمدی
نِه پا به دیدگان من ای سبط مصطفی
ای نور چشم فاطمه ای پور مرتضی
ای بهترینِ خلق تو در کل ماسوی
نام تو هست در همه عالم چو دلربا
ای دلربای حسن و کفایت خوش آمدی
دارم من افتخار کنم وصف روی تو
عالم تمام زنده کند گفتگوی تو
هر روز و شب جهان همه در آرزوی تو
آیا شود نهم قدمی رو به کوی تو
گویم که ای فرشته بغایت خوش آمدی
حیران و مات مانده قلم در کف حقیر
گوید کجا روم که چو بلبل زنم صفیر
در بارۀ کسی که خدایش دهد بشیر
کی می توان ستود بجز خالق قدیر
عالم فدای خاک دو پایت خوش آمدی
آن آخرین وصی پیمبر تویی تویی
سبط نبی و پور غضنفر تویی تویی
اندر جهان خلیفه و داور تویی تویی
در عالم وجود چو سرور تویی تویی
دیر آمدی ولیک به غایت خوش آمدی
خورشید تابناک ولایت بجز تو نیست
در دست هیچ قدر و کفایت بجز تو نیست
فرمانروای راه هدایت بجز تو نیست
در عرش و فرش اعظمِ آیت بجز تو نیست
دلها کباب گشته برایت خوش آمدی
ای گلبن بهشتی وی شاخ پر ثمر
طوبی ز شاخ قدت گشته خون جگر
غلمان و حوریان شده از شوق دربدر
از غرفه ها کشیده برون سر چنان قمر
دارند جمله شوق لقایت خوش آمدی
نوح و خلیل و آدم و عیسی و هم کلیم
هستند روز و شب سر کویت شها مقیم
الیاس و خضر همچو غلامان تو را ندیم
گویند کِای عزیز پیمبر تویی کریم
از جانب خدا به عنایت خوش آمدی
صدها هزار یونس و ادریس و لوط و هود
گر بهر تو نبود نبودند در وجود
اینک که آمدی تو در این عالم شهود
شد آشکار هر چه که در پشت پرده بود
ای شاه مهربان به نهایت خوش آمدی
ای حامی کتاب خدا وی امام دین
نام تو در تمام جهان گشته دلنشین
ای شاه انس و جان خلف پاک یا و سین
معروف گشته یکسره منکر بیا ببین
کون و مکان به زیر لوایت خوش آمدی
بنگر که دین حق شده در دست مردمان
چون گوی در میانۀ میدان جاهلان
قومی به نام دین همه در گفتگوی آن
اما نه در عمل همه لفظی است بر زبان
ای رهنمای راه هدایت خوش آمدی
بلبل بزن چهچه جهان گشته لاله زار
قمری غزل سرای که شد فصل نوبهار
هدهد بیا که آمده طوطی به بزم یار
آهو به دشت و کبک به دامان کوهسار
سازند جمله جان به فدایت خوش آمدی
ساقی بریز باده بنوشم پیاله ای
از دست خویش تو عطا کن حواله ای
دارم من از محبت یاران قباله ای
چون اشتران تشنه امید نواله ای
جانم فدای جود و سخایت خوش آمدی
در انتظار دیدن رویت نشسته ایم
ما عهد بندگی ز ازل با تو بسته ایم
لطفی نما به ما بنگر پر شکسته ایم
از هجر روی تو همه محزون و خسته ایم
جانها به لب رسید برایت خوش آمدی
ای دستگیر وادی از پا فتادگان
ای رهنمای گمشدگان دیار جان
هستند دوستان ز غمت جمله در فغان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
عالم فدای مهر و وفایت خوش آمدی
ای قبله گاه حق ز تو گردیده پایدار
رکن حجر ز دست تو گردیده استوار
کون و مکان ز لطف تو جانا امیدوار
"رونیزی" است کلب درت لیک شرمسار
گوید رسیده وقت عطایت خوش آمدی
گریز به مرثیه...................
گویم به روز سوم شعبان چو شد جهان
پر از گلاب و نرگس و نسرین و ارغوان
دامان پاک فاطمه شد مهد گلرخان
زد بوسه بر گلوی پسر جدّ مهربان
گفتا که حق نموده ثنایت خوش آمدی
ناگاه جبرئیل رسید و سلام کرد
فوج ملک به همره او ازدحام کرد
گفتا که این حسین تو باید قیام کرد
هم زینبش اسیر به بازار شام کرد
ای داده سر به راه خدایت خوش آمدی
شد بزم شادی همه تبدیل بر عزا
بشنید فاطمه چو سرانجام کربلا
با گریه گفت ای گل خوشبوی با صفا
ای بلبلی که هست خدایت چو خونبها
بر پاست در بهشت عزایت خوش آمدی
"رونیزیا" بس است که شد مادرش غمین
کوتاه کن سخن که جهان جمله شد حزین
کم گو حسین به کرببلا گشته بی معین
ای کلب آستان شه تشنه لب چنین
بر گو شَها به کرببلایت خوش آمدی
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....