یا صاحب الامر عجل علی ظهورک
میلاد صاحب الامر عجل علی ظهورک
مژده ای دل ماه شعبان آمده
چهچه زن بلبل به بستان آمده
نور حق از لطف حق شد جلوه گر
قمری و طوطی غزل خوان آمده
هدهد و طاووس و دراج و هما
کبک با تیهو ثنا خوان آمده
لاله و ریحان و لادن با بنفش
نرگس شهلا خرامان آمده
سوسن و محبوبه و نسرین و یاس
محو و سرگردان و حیران آمده
سرو و عود و صندل و کاج و ترنج
جملگی در دشت خندان آمده
آفرین بر نرجس نرگس نما
دامنش مهد فروزان آمده
وه چو فرزندی که در دامان او
بهتر از صد ماه تابان آمده
وه چو مولودی که از روز ازل
حجت حق نور یزدان آمده
پرچم نصرٌمن اللّهش به کف
جبرئیلش تحت فرمان آمده
طلعت نیکوی او شمس الضحی
با دو زلف عنبر افشان آمده
حور و غلمان و جنان با شوق و ناز
یک به یک از بهر فرمان آمده
عالم لاهوت شد نظّاره گر
چون که بر ناسوتیان جان آمده
سامرا شد همچو فردوس برین
در حقیقت نور ایمان آمده
الله الله مژده ای ناسوتیان
مجری احکام قرآن آمده
مضمحل گردید و باطل الغرض
جلوه گر حق جای بطلان آمده
گویم این تبریک بر اهل جهان
داد رس بهر ضعیفان آمده
من نمی دانم چه گویم وصف او
گویمش یوسف ز کنعان آمده
لیک صد یوسف خریدارش به جان
چون عزیز مصر خواهان آمده
آدم و نوح و خلیل و هم کلیم
بهر دیدارش شتابان آمده
عیسی مریم به صدها افتخار
در رکابش از دل و جان آمده
لوط و هود و خضر و الیاس و شعیب
بر درش همچون غلامان آمده
یونس و یعقوب و اسحاق و ذبیح
هم که داوود و سلیمان آمده
صد هزاران همچو ایوب علیل
در حضورش بهر درمان آمده
صالح و ادریس و شیث و ارمیا
بر سر کویش چو درمان آمده
آمدی خوش بلبل خوشخوان حق
خاک پایت کُحل چشمان آمده
کن نظر ای حجت اثناعشر
منکراتی جای عرفان آمده
هست "رونیزی" چو کلبی بر درت
با تمام جرم و عصیان آمده
انتظارم اینکه در هنگام مرگ
بینمت گویم که جانان آمده
لحظه ای بنگر تو اندر کربلا
بین حسین با لعل عطشان آمده
روی دستش غنچۀ نشکفته ای
روبروی قوم عدوان آمده
گفت ای قوم این علی اصغر بود
از عطش جانش به پایان آمده
ناگهان زان قوم بی شرم و حیا
جای آبش تیر پیکان آمده
شد گلویش پاره از پیکان کین
گفت جانا بر لبم جان آمده
بس کن ای "رونیزیا" بنگر که چون
فاطمه با آه و افغان آمده
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....