یا امام زمان عج*********مخمس به غزل حافظ
ا امام زمان عج*********مخمس به غزل حافظ
ایدل بیا که مرغ سحر شد به بام ما
بلبل بزن تو چهچه که گل شد به نام ما
آمد برون ز پرده مه خوش خرام ما
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
روز الست وصف جمالش شنیده ایم
بر آستان قدس جلالش دویده ایم
صدهاهزار مِنتش از جان خریده ایم
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
ما مرگ آن گُلیم که او زنده شد به عشق
ریحان و سنبلیم که او زنده شد به عشق
ما شاخ آن درخت که روئیده شد به عشق
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما
چشم حسود دور از آن روی گلرخان
گردیده است گلشن حق سبز و جاودان
در باغ حق رسیده چو امروز باغبان
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبر خرام ما
هستی و هست هرچه ز هستی ما خوش است
هر دلبری به دیدن دلدار ما خوش است
ملک و ملک ز پرتو این ماه ما خوش است
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده اند به مستی زمام ما
عمرم رسید آخر و بنگر چه ماجراست
دنیا به کام دشمن و دین در کجا رواست
دانم که گفتگو همه در عرصۀ جزاست
ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
دارم یقین که از من مسکین مکدری
اما وظیفۀ تو به ما هست سروری
گویم زبان حال به درگاه داوری
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده برِ جانان پیام ما
در باغ رفتم چو شنیدم ندای سرو
دیدم هزار نرگس و سنبل به پای سرو
حیران و مات و زار شدم از بقای سرو
بگرفت همچو لاله دلم در هوای سرو
ای مرغ بخت کی شوی آخر تو رام ما
جانا بیا ببین به دلم نیست جز ملال
در آرزوی دیدن آن زلف و خط و خال
گوید تمام عالم امکان به قیل و قال
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
آمد مرا چو یاد ز عباس نو جوان
در کربلا ز زین به زمین شد به خون تپان
"رونیزیا" به اکبر و عباس کن فغان
حافظ ز دیده دانۀ اشکی همی فشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....