یا اباعبدالله الحسین ع*********تضمین به غزل حافظ
یا اباعبدالله الحسین ع*********تضمین به غزل حافظ
یک کاروان غم حرکت از حجاز کرد
اول به مکه آمد و عرض نیاز کرد
این چرخ نیلگون همه را در گداز کرد
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
از هر طرف به شاه جهان بسته اند راه
این مردمان کوفی و شامی دین تباه
آرند دمبدم به صف کربلا سپاه
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ای دل بیا ببین تو جفاهای کوفیان
در کربلا شدند چو همدوش با سنان
کردند نور چشم پیمبر به خون تپان
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
چون شاه تشنه کام به آهنگ رزم تاخت
فرمود زینبش که فلک کار من بساخت
باید روم به شام و به ویرانه یکنواحت
این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت
واهنگ بازگشت به راه حجاز کرد
باشد یقین که ما پس از این در کجا رویم
در شام و در خرابه چو بی آشنا رویم
بی سرپریت و بی کس و بی اقربا رویم
ایدل بیا که ما به پناه خدا رویم
زآنچه آستین کوته و دست دراز کرد
فرزند فاطمه بسوی رزمگه شتافت
مجنون صفت به ودای لیلی همی بتاخت
هر ذره را نگر که دل خاک را شکافت
صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت
عشقش به روی دل در معنی فراز کرد
گفتا به ابن سعد لعین خسرو حجاز
هستی تو پای بند بلا از ره مجاز
امروز گشته ای تو سپهدار و خوش بتاز
ای کبک خوش خرام که خوش میروی به ناز
غره مشو که گربۀ زاهد نماز کرد
ابن زیاد داده تو را وعده و نوید
بر ملک ری ولی تو نخواهی به آن رسید
بیهوده میروی که شوی خوار و نا امید
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
ای بی حیا بترس تو از حی لم یزل
گشتی به روزگار تو در دین او دغل
"رونیزیا" بگو که بود حسن در عمل
حافظ مکن ملامت رندان که در ازل
ما را خدا ز زهد و ریا بی نیاز کرد
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....