یا حضرت ختم المرسلین ص
بعثت حضرت ختم المرسلین ص
شو چهچه زن بلبل فصل بهار است
کوه حرا بنگر چون مرغزار است
کون و مکان یکسر همچون هزار است
چون باغبان عازم در لاله زار است
عالم امکان جملگی خندان چون ماه تابان
حور و غلمانش محو و حیرانش هر یک غزلخوان
.....
ناسوت و لاهوتی همچون غلامان
بر درگه رویش هر یک شتابان
هر دسته میباشد بر او ثنا خوان
گوید مبارکباد چون روز شعار است
انبیا یکسر پیش این سرور باشد شبانی
شد لب لعلش بهتر از آب زندگانی
.....
شد بعثت شاه مُلک حجازی
جبریل و میکالش با دلنوازی
گفتند ما داریم از تو نیازی
بر تارک تو تاج افتخار است
از طریق حق خاتم مطلق شد آشکارا
بر درت دربان جملگی خوبان ای تاجدارا
.....
چون جلوه گر آمد پیک سعادت
در خدمتت احمد با صد ارادت
گفتا که شاها شد هنگام رحمت
برخیز و دعوت کن چون وقت کار است
شاه خوبان گفت همچنان دُر سفت با پیک داور
جبرئیلا من یک نفر با این قوم دون کافر
.....
خلق جهان یکسر بر سر زنانند
جن و ملک دائم شادی کنانند
در عالم بالا چون بلبلانند
هر یک به تسبیح پروردگار است
گشته "رونیزی" خرم و خندان در هر دو عالم
گر کند احمد از کرم یکدم لطفی به عالم
گشته "رونیزی" خرم و خندان در هر دو عالم
چون سگی گوید ای رسول حق رحمی به حالم
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....