یا حضرت ام لیلا س*******مخمس یه غزل حافظ
یا حضرت ام لیلا س*******مخمس یه غزل حافظ
لیلا نظری سوی علی کرد و ز حسرت
گفتا که برایم شده امروز قیامت
تا کی بنمایم به رهش رحل اقامت
یا رب سببی ساز که یارم بسلامت
باز آید و بِرهاندم از بند ملامت
بنشست چو بلبل ز غمش اشک ببارید
گفتا خبر از حال جوان مرده ندارید
آئید جوانم به خدایش بسپارید
خاک ره آن یار سفر کرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
این قوم در این دشت چو دیوانه نشستند
قلب من محزونه ز بیداد بخستند
فرق علی اکبر ز ره جور شکستند
فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
آگه توئی از حال من ای خالق عالم
از هجر علی رفته ز سر فکر و خیالم
از لطف و کرم مرحمتی کن تو به حالم
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت
همچون گل خندان که به لب دم زنی از عشق
چون بلبل حیران که ز غم دم زنی از عشق
چون شیر به میدان روی و دم زنی از عشق
ای آن که به تقریر بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت
مائیم گرفتار به زنجیر احباء
زنجیر بود سلسله بر شیر احباء
فریاد نخواهم زدن از تیر احباء
درویش مکن ناله ز شمشیر احباء
کین طایفه از کشته ستانند غرامت
از بهر حسین نیست بجز نور تو باقی
رو ای گل لیلا که به هر حسن تو طاقی
گیرم که اسیرم بنمایند عراقی
در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
برمیشکند گوشۀ محراب اقامت
هر جا که روی یاد خدا یاور حافظ
ای بلبل لیلا به تو حق ناصر و حافظ
"رونیزی" محزون شده از بهر تو واعظ
کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....