حضرت لیلا س *********** مخمس به غرل حافظ
زبانحال حضرت لیلا با علی اکبر *********** مخمس به غرل حافظ
دلا به کرببلا ببین دمی تو لیلا را
کباب کرده ز غم ماهیان دریا را
که برده گرگ اجل یوسفش به یغما را
صبا ز لطف بگو این غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده ئی ما را
به کوفه رفتن و زندان بن زیاد چرا
چو پیر خسته دلی همچو من مباد چرا
اجل کجاست که دهد عمر من به باد چرا
شکر فروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
ز هجر روی تو بادا هزار باد ای گل
خزان رسید تو را نَبَرد همچو باد ای گل
شبانه روز زنم از فراق داد ای گل
غرور حسن اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
چو در خرابه نشستم ز کاکلت مادر
بیاد آرم و هر دم زنم به سینه و سر
فدای سنبل چشمان نرگست اکبر
به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر
به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را
پس از تو ای علی اکبر مرا بقائی نیست
تو میروی و مرا تاب این جدائی نیست
به شام رفتن لیلا ز بینوائی نیست
ندانم از چه سبب رنگ آشنائی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
فغان ز داغ تو ای نوجوان چو زیبائی
چسان مدینه روم بی تو چون دل آرائی
به وقت آمدنم بود شاخ طوبائی
چو با حبیب نشینی و باده پیمائی
بیاد آر محبان باده پیما را
ز دیده خون بفشانم ز من نباشد عیب
که داغ چون تو جوانی مرا ز عالم غیب
رسید و نیست مرا یار جز خدای شعیب
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو غبیب
که خال و مهر و وفا نیست روی زیبا را
ز روی نقش تو من میروم خداحافظ
گلی نچیده ز بستان خود خداحافظ
تو خفته مادر پیرت رَود خداحافظ
در آسمان نه عجب گر بگفته با حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
اسیر لشکر کفار عابد مضطر
ز داغ اکبر و عباس و قاسم و اصغر
خمیده قامت زینب ز مرگ هر دو پسر
شبانه روز تو "رونیزیا" بزن بر سر
به یاد آر یتیمان ماه سیما را
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....